شهید غلامحسین شریعتی دغدغه بیداری و آگاهی اندیشه مردم را داشت
يکشنبه, ۰۲ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۵۳
از شما مى خواهم در تربيت فرزندانتان دقت نماييد آنها را از کودکی با اسلام آشنا کنید.
به گزارش نوید شاهد گلستان: «شهید غلامحسین شریعتی»، بیست و دوم دی ماه 1340، در شهرستان آزادشهر به دنیا آمد. پدرش «محمدرضا»، خواربار فروش بود و مادرش «مریم»، نام داشت. دانشجوی دوره کاردانی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. یکم دی 1362، با سمت بی سیم چی در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به گوش و سر، شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
افحسبتم اما خلقناكم عبثا و انكم الينا لاترجعون
آيا پنداشتيد ما شما را بيهوده آفريديم و اينكه باز نخواهيد گشت
با ياد خدا عظيم الشان و با سلام بر امام زمان و نا ئب بر حقش خمينى و با ياد سرور شهيدان حسين مى خواهم چند كلامى گفته باشم و ا ز تمام شما حلا ليت به طلبم
من غلامحسين شريعتى فرزند محمد رضا معبودم الله مكتبم ثارالله و پيامبرم رسول الله كتابم كلام الله و معتقد به دوازده امام و غيبت امام زمان كه انشاالله هر چه زودتر فرجش نزديك است و نائب بر حق او ولى فقيه مى باشد.
اكنون كه پاى بر عرصه عمل و جهاد حق عليه باطل مى نهم آن شهادتين كه به زبان گفته بودم عمل نمايم چرا كه با زبان تمام بتها را نفى كردم و مبارزه فكرى با بتها را آغاز كردم.
و مى توان گفت مبارزه فكرى از مكان آغاز كه پيامبر از كوه حرا پايين آمد آغاز شد و به رشد خود ادامه داد. مومنان با گفتن اين كلام صفشان مشخص ميشود.
و در صف موحدين و حزب الله در مى آيند من نيز به رويه مومنان مى خواهم پاى به عرصه عمل با كفار بنهم . اما شايد براى شما اين سوال پيش آيد كه چرا تاكنون به جبهه نرفته ام .
مى دانيد كه من مشغول تحصيل علم بودم و خود نيز به ارزش و اهميت علم و مقام دانشجو را ميدانم من هم تاكنون خود را راضى كرده بودم كه هر دو سنگر يكى است و البته درست است ولى رفتن به وادى انديشه نبايد مرا از عمل دور نمايد چون مى ترسم كه اين تحصيل نيز مرا به تاريكى بكشاند و بند بر بند هاى اسارتم اضافه شود. بدين خاطر مى خواهم اين بند را پاره نمايم تا ذهنم گرفتار تاريكى نشود و علمم در بند سلطه نگردد.
با سلام به خانواده ام و با دعوت به صبر و شكيبايى از تمامى شما حلاليت مى طلبم و رضايت فرد فرد شما را مى خواهم. البته من هيچ نيكى و جوابى درمقابل زحمات و رنجهاى شما نداشتم و بخشش شما نهايت لطف و كرم شما را مى رساند. اگر خدا نيز مرا ببخشد آنگاه مرا به سوى خو د مى خواند چرا كه خدا برگه افتخار شهادت را به هر كسى نمى دهد و بايد لياقتش را داشت.
اما خانواده گرامى پدر و مادر عزيزم باز اگر اين سعادت نصيب من شد شما را به صبر دعو ت مى كنم كه با مقاومت و صبر خود پيام مرا به ديگران برسانيد. خود مى دانيد كه مردن حق است ولى چگونه مردن شرط است. چه بهتر كه در راه خدا به مبارزه با كفار خون خود را فدا نمايم و براى شما نيز چه افتخارى بالاتر از اين كه پسر شما مادر در راه پياده شدن قوانين الهى فدا ميشود.
باز مى خواهم بگويم كه شهادت افتخار است ولى اين نبايد بگونه اى باشد كه بر ديگران فخر فروشى نمائيد و خون مرا پراكنده كنيد. يعنى جلوى هر كسى عجز نشان دهيد حتى اشك هم نريزيد بلكه اين افتخار مسئوليت شما را در مقابل شما بيشتر مى كند. بارى عرض ميشود پدر گرامى مرا كه اندكى به شما خدمت كردم مى بخشيد و مادر عزيزم اميدوارم موجب آزار و اذيت شما نشده باشم. اما ميدانم كه چه غمى بر شما وارد خواهد شد ولى همين كه غم بر شما مى خواست وارد شود به ياد حسين و يارانش بيفتيد.
و اى برادر و خواهرانم اميدوارم تا شما راه مرا ادامه دهيد و برادرم كه من نتوانستم براى تو معلم و راهنمايى تو باشم ولى من روحيه پرواز را از تو ياد گرفتم كه چگونه بايد از همه چيز در راه خدا گذشت و براى اوج گرفتن بايد بندهاى اسارت را پاره كرد اميدوارم كه در يكى از ارگانها به فعاليت مشغول شوى كه تمام خدمتت و روح و جسمت در راه اسلام باشد.
خواهرانم از شما مى خواهم در تربيت فرزندانتان دقت نماييد و آنها را به شعاير اسلامى در زمان كودكى آشنا ساخته و از آنها فرزندانى با ايمان و ايثار گر پرورش دهيد بار خدايا من كه در بارگاه نو آبروى و شايستگى ندارم تا سبب آن مورد آمرزش قرار گيرم پس اگرمرا بيامورزى از انعام توست هر گاه از من راضى شوى از احسان توست.
پدر و مادر گرامى ازشما مى خواهم از مقدار پولى كه برايم مانده يك سالى نماز و روزه تمام برايم بگيريد. و بقيه به نهضت سواد آموزى كمك نماييد تا كمكى شود در راه انديشه ها و بيدارى افكار مردم شود.
منبع: معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرونده فرهنگی شهدا
نظر شما