زندگی نامه شهید «عیسی مختاری نسب »، فرمانده توپخانه
يکشنبه, ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۱۷
شهید در خانواده مذهبی بزرگ شده بود و دارای اخلاقی نیکو و پسندیده بود و بسیار خوش برخورد و مهربان و چون خود در تیم بود به یاری محرومین بسیار تلاش می کرد و حتی اگر نمی توانست برای آنها کاری انجام دهد
به گزارش نوید شاهد گلستان: «شهید عیسی مختاری نسب»، پنجم فروردين1337 ، در روستاي ارباب از توابع شهرستان زابل به دنيا آمد. پدرش يوسف فوت «1340»، و مادرش مريم نام داشت. تا پايان دوره كارشناسي در رشته علوم و فنون نظامي درس خواند. سال 1357 ازدواج كرد و صاحب سه دختر شد. به عنوان سروان ارتش در جبهه حضور يافت. بيست و هفتم دي 1365 ، با سمت تو پچي در كوشك بر اثر اصابت سهوي گلوله به گردن و صورت، شهيد شد. مزار او در بهشت رضاي روستاي سرخنكلاته شهرستان گرگان قرار دارد.
شهید عیسی مختاری نسب در سال 1337، در شهر زابل به دنیا آمد و در کودکی پدر خود را از دست داد و تحت حمایت مادر خود بزرگ شد. مادر او سواد نداشت ولی سعی کرد تا پسرش به هر طریق به تحصیلات خود ادامه دهد شهید پس از چند سال با خانواده اش به گرگان مسافرت کرد. و کوچ کردنند و بالاخره شهید دیپلم گرفت و به استخدام ارتش در آمد وی در همان سالها ازدواج کرد. شهید در خانواده مذهبی بزرگ شده بود و دارای اخلاقی نیکو و پسندیده بود و بسیار خوش برخورد و مهربان و چون خود در تیم بود به یاری محرومین بسیار تلاش می کرد و حتی اگر نمی توانست برای آنها کاری انجام دهد.
به پای حرفهای و درد دل آنها می نشست وی بهمراه همسر و فرزندان خود به تهران و در آنجا زندگی می کرد و به ادامه تحصیل ادامه داد تا اینکه به درجه ستوان سومی نائل گردید. در همان زمان با علاقه زیاد به جبهه اعزام شد و به مدت هفت سال در صحنه های نبرد حق علیه باطل به مبارزه پرداخت.
در چنین عملیات فرمانده بود از جمله فرمانده توپ خانه 175 بود وی از سالهای جنگ خاطرات بسیار تعریف می کرد. از جمله یک روز دید بانی نوبت من بود صبح زود رفتیم با یک درجه دار و چند تا سرباز با خودم بردم رفتیم ورفتیم کنار یک نخل خرما رسیدیم همانجا نشستیم که ناگهان صدای ماشین شنیدیم وقتی آن طرف رودخانه را نگاه کردیم دیدم که عراقی ها دارند بر روی رودخانه پل می زنند که بیایند به طرف ایران و ما با عراقیها 5 متر فاصله داشتیم.
آهسته آهسته خود را کنار رودخانه رساندیم طوری که عراقیها ما را نبینند و همین مدت کم برای ما بسیار طولانی به نظر می رسید ما باید زودتر بر میگشتیم سنگر و خبر را به دیگران می رساندیم وقتی به سنگر رسیدیم دوستان همسنگر ما از دیدن ما خوشحال وقتی برایشان تعریف کردیم برای ما گوسفندی نظر کردنند.
شهید دارای اخلاق نیک و همیشه سفارش به پیروزی از امام و خط شهیدان را می کرد تا اینکه در سال 65 در کوشک اهواز در عملیات هوائی گلوله ای از پشت بر سرش فرود و از زیر گلوی آن شهید بزرگوار بیرون آمده او نیز خون خود را چون سربازان امام حسین برای آزادی اسلام داد روحش شاد.
خاطره:
شهادت
برای تشیع جنازه یکی از اقوام رفته بودیم که دیدم از بلند گوئی مسجد خبر شهادت شهید عیسی مختاری نسب را اعلام می کنند تعجب کردم گفتم نه اشتباه گفته اند اینجا مراسم تشیع شهید کمرکی است . همه از دیدنم هراس داشتند و سعی می کردند مرا دلداری دهند و من هم گفتم اینها اشتباه کردنند تا اینکه بعد از ساعتی فهمیدم نه کسی که اعلام کرد درست اعلام کرده و خبر شهادت پسر من بود.
منبع معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرنده فرهنگی شهدا
نظر شما