حلالم کنید!
چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۰۲
برادر شهید "امان محمد ایگدری" نقل می کند: وقتی از او سوال می کردم چرا همیشه آخر صحبت هایت می گویی مرا حلال کنید. در جواب لبخندی به من می زد و می گفت: «مسلمان باید به گونه ای زندگی کند شاید فردایی در کار نباشد.»
به گزارش نوید شاهد گلستان؛ شهید امان محمد ایگدری، دوازدهم مرداد1335 در روستای ایگدرسفلا از توابع شهرستان گنبدکاووس به دنیا آمد. پدرش مراد (فوت 1348) کشاورز بود و مادرش عرازگل (فوت1354) نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. او نیز کشاورز بود. سال 1353 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. چهاردهم دی 1360، در گیلانغرب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
برادر شهید چنین نقل می کند: شهید همیشه در کارهای کشاورزی به پدرم کمک می کرد. همیشه قبل از همه به سر زمین کشاورزی می رفت و آخرین نفر به خانه بازمی گشت. بسیار دلسوز و مهربان بود. تمامی اهالی روستا او را دوست داشتند. هر کمکی که از دستنش برمی آمد برای دیگران دریغ نمی کرد. وقتی از او می خواستیم برای خوردن نهار به خانه بیاید می گفت: من باید تمام کارها را به نحو احسن انجام دهم بعد اگر فرصتی پیدا شد به خانه می آیم.
خدمت سربازی و شهادت
وقتی زمان رسیدن به خدمت سربازی برادرم فرا رسید سر از پا نمی شناخت. یک هفته قبل از رفتن به خدمت تمام کارهای مربوط به زمین کشاورزی را به اتمام رساند.
همیشه از همه حلالیت می طلبید. وقتی می پرسیدم چرا همیشه می گویی مرا حلال کنید در جوابم گفت: مسلمان باید به گونه ای زندگی کنیم شاید فردای در کار نباشد.
وقتی برای آخرین بار برای مرخصی به خانه آمد رفتارش با همیشه فرق می کرد. طوری با همه ما خداحافظی کرد گویی برای آخرین بار است. همین طور هم شد.او رفت و دیگر هرگز نیامد.
منبع معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرونده فرهنگی شهدا
نظر شما