روایت هدیه "حاج قاسم" که گره گشایی فرهنگی میکند
به گزارش نوید شاهد گلستان؛ افسانهها تا زمانی افسانه میمانند که اتفاقی مانند آن در عصر ما نیفتد، اما اخیرا یکی دیگر از افسانهها به وقوع پیوست و تبدیل به خاطرهای تلخ برای تمامی آزادگان این کرهی خاکی شد.
شاید بگویید کدام افسانه؟! افسانهی جاودانی پهلوانهایی مانند رستم و پیدا شدن فردی همتای مالک اشتر و دوباره تکرار شدن ضایعهی تلخ حضرت ابوالفضل (ع) و علمداری که رفت و دیگر برنگشت.
همان سرداری که در یکی از مستندات با سرعت به سمت مقر داعش حمله ور میشد، ولی توسط محافظانش به آرامی دعوت میشد، همان سرداری که از خانوادهی خود گذشته بود و فراتر از مرزهای ایران از جان و مال ایرانیان دفاع میکرد؛ همان رفیق رهبر و مورد اعتماد حزب الله.
سرداری که دشمنان ما آرزو داشتند به دست او به هلاکت برسند آن قدر بر مدار عقلانیت کار میکرد که مصداق بارز آیه شریفه: «اشدا علی الکفار و رحما بینهم» بود.
سرداری که در میدان رزم مالک بود و در دیدار با خانوادههای شهدا جای پدر فرزندان شهدا را پر میکرد و آن قدر در دیدارها مهربان بود که حتی تا سالهای بعد در خواب این کودکان خواهد بود.
امکان نداشت سردار از هواپیما خارج شود و هنوز به ورودی سالن نرسیده با مادر یا فرزند شهیدی تماس نگیرد، امکان نداشت مدتی در ایران باشد و به دیدار خانواده شهیدی نرود.
در یکی از این دیدارها خانواده شهید خوش محمدی مهمان سردار سلیمانی میشود که گفت و گوی خواندنی نیز رد و بدل میشود.
سردار شهید خوش محمدی تخریب چی ماهری بود که پس از بازنشستگی در سپاه پاسداران راه شهادت را در سرزمین سوریه پیدا میکند و پس از ۲ دوره عزیمت به سوریه، سرانجام در مردادماه سال ۹۶ به افتخار شهادت نائل میآید.
سردار شهیدی که بنا بر گفته همرزمانش وقتی خبر شهادتش به سردار دلها میرسد ایشان ناراحتی خود را به چهره میآورند و از اینکه سردار خوش محمدی به خط مقدم رفته، ناراحت میشوند و این سوال را مطرح میکنند چرا بیشتر از تجربه خوش محمدی استفاده نکردید.
همسر سردار شهید خوش محمدی درخصوص چگونگی دیدار با شهید حاج قاسم خاطرنشان کرد: تماس گرفتند و برای یادواره شهدای مازندران دعوت کردند، با توجه به اینکه بنده شاغل هستم مراسمهای کمتری را وقت میکنم شرکت کنم، اما زمانی که تماس گرفتد حسی به من گفت که بهتر است این مراسم را شرکت کنم.
خانم چاوشی اظهار کرد: بعد از دعوت، با دخترم و خانواده اش تماس گرفتم که آنها نیز مشتاق حضور در مراسم بودند، اما با توجه به مسافت طولانی که باید طی میکردیم کمی خستگی برای ما ایجاد شد، آخر برنامه که گفتند خانواده شهدا مدافع حرم بایستند برای دیدار خصوصی که در این لحظه تمام خستگی سفر از تن ما در رفت.
وی افزود: شهید سلیمانی بعد از دیدار با چند خانواده شهید سر میز ما نشستند، چند سوال و پرسش را انجام دادند. پس از آن نیز تسبیح خود را هدیه دادند که اینجا من به شهید سلیمانی گفتم؛ کرم شما بالاتر از یک تسبیح است و تسبیح را به دخترم دادم.
همسر شهید خوش محمدی ابراز کرد: گفتم من از حضرت زینب (س) زیارت خواسته ام، اما میدانم شما باید مقدمات کار را فراهم کنید و باز هم تاکید کردم کرم شما بالاتر از این حرفها است که سردار نیز پس از چند مدت به وعده خود عمل کردند.
خانم چاوشی درخصوص نحوه اطلاع از خبر شهادت سردار سلیمانی یادآور شد: خانواده ما خبر شهادت شهیدان سلیمانی و خوش محمدی را صبح جمعه دریافت کردیم که برای ما تداعی کننده خبر شهادت سردار خوش محمدی بود.
وی ادامه داد: گاهی بعد از نماز صبح تلفن را چک میکنم آن روز هم همین کار را کردم و خبر را بر روی کانالها میدیدم، اما هر چه سعی کردم نتوانستم تکذیبیهای را پیدا کنم، لحظهها برای من تکرار میشد و همین طور اشک میریختم و امیدوار بودم یک تکذیبیهای صادر شود.
روایت تسبیحی که گره گشایی فرهنگی میکند
دختر شهید خوش محمدی نیز در خصوص دیدار با سردار دلها عنوان کرد: بنده پس از شهادت پدر دو جا خیلی آرام شدم یک بار پس از رفتن به حرم حضرت زینب (س) و یک بار هم پس از دیدار با سردار سلیمانی بود که ایام فاطمیه نیز نزدیک بود و متنی که نوشته بودند قوت قلبی برای ما شد.
وی متذکر شد: در دیدار با سردار تسبیحی ایشان به من هدیه دادند، من چیزی از پدر به یادگار نگرفته بودم، اما این تسبیح را همیشه برای خود نگه میدارم دفترچهای همراهم بود که سردار برای ما دلنوشتهای نوشت که همیشه قوت قلبی یرای ما خواهد بود.
خانم خوش محمدی عنوان کرد: وقتی ایشان را دیدم احساس کردم چقدر اینها جهادگر هستند و خالصانه پای کار هستند، چون کار فرهنگی زیاد انجام میدهم هر زمان کارم گره میخورد من هستم و این تسبیح حاج قاسم که دلتنگیها و مشکلاتم را با آن بیان میکنم.
دختر شهید خوش محمدی گفت: حاج قاسم بارها گفته اند مدافعان حرم از عاطفیترین انسانها هستند که این موضوع در چشمان حاج قاسم نیز دیده میشد، این همه بچههای کوچک و فشار کاری را نیز تحمل میکرد، اما همیشه سعی میکرد در دیدار لبخند داشته باشد تا این آرامش را به ما هم منتقل کند.
چادری که بعد از شهادت سردار به مادر شهید رسید
پدر شهید قاسم قریب در گفتگو با نوید شاهد بیان کرد: زمان شنیدن خبر شهادت سردار سلیمانی خیلی ناراحت شدیم، ایشان زحمت زیادی برای مدافعان حرم کشیده بود، او برای امنیت انسانها جانش را فدا کرد.
وی ادامه داد: هیچوقت او را فراموش نخواهیم کرد، هرچند قسمت نشد از حضور ایشان بهرمند شویم، اما بعد از شهادتش در تشییع او و در کنارمیلیونها ایرانی بدرقه اش کردیم و این برای ما سخت بود.
پدر شهید قریب تصریح کرد: با ما تماس گرفتند و پرسیدند هدیهای که سردار پیش از شهادتش برای مادر شهید غریب در نظر گرفته بود به دست ما رسیده یا خیر که جواب دادیم نرسیده، سردار یک چادر برای مادر شهید فرستاده بود دو نفر از طرف تهران به خانه ما آمدند و هدیه سردار را رساندند.
هر روز صبح؛ سلام نظامی اول به سردار بعد به پدر
محسن ۵ ماه بعد از شهادت پدر به دنیا آمده و در این یک سال آنقدر برای حاج قاسم اشک ریخت و بهانه میگرفت برای خودش بهانه نگرفته است.
همسر شهید ذورقی با بیان اینکه محسن مدام تکرارمی کند من نوکر و سربازحاج قاسمم، اظهار کرد: فرزندان من ارادت قلبی به ایشان دارند، همه شان فدایی حاج قاسم و رهبری اند، زیرا ما ملت امام حسینی هستیم که حاج قاسم مدام تکرار میکرد و همواره پشتیبان ولایت خواهیم ماند.
وی متذکر شد: بعد از شهادت آقا افشین فرزندام هر روز صبح اول به پدرشان سلام نظامی میدادند و بعد از شهادت سردار اول به حاج قاسم بعد به پدرشان سلام میدهند.
همسر شهید ذورقی یادآور شد: هر زمان که روضهای در خانه داریم به ذاکر اهل بیت میگویند که روضه برای حاج قاسم بخواند، ما هرکاری کنیم جبران شهادت حاج قاسم نمیشود.
وی گفت: مردان ما رفتند، اما حاج قاسم بزرگ آنها بود وقتی در دل شب همه خواب بودیم او بیدار و ایستاده بود و به شهادت رسید، هرکس با آمریکا مذاکره کند قطعا دستش به خون حاج قاسم آلوده است.