تدریس عملیات والفجر ۸ در دانشگاههای جهان
به گزارش نوید شاهد گلستان به نقل از گروه استانهای دفاعپرس - امیرهوشنگ کمیلی؛ حدوداً شهریور ماه سال ۱۳۶۴ یعنی شش ماه قبل از عملیات والفجر ۸ بود که در قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) اهواز، بین فرماندهان رده بالا و ارشد سپاه جلسه محرمانهای برگزار شد تا برای خروج از بن بست ۶ ساله جنگ، در میدان جنگ ضربه کاری و نهایی را به پیکره صدام و ارتشش وارد کنند تا بواسطه آن صدام ناگزیر گزینه پایان جنگ را انتخاب کند، زیرا ادامه این وضعیت به نفع هیچکدام از طرفین نبود.
گرچه صدام شروع کننده جنگ بود و ما هم از کشورمان دفاع میکردیم، اما ادامه این روند یعنی بلاتکلیفی در جنگ، برای دو طرف مرقون به صرفه نبود؛ بلکه فقط ابرقدرتها با فروش تسلیحاتشان از این نزاع دو طرفه سود میبردند.
در این جلسه فرماندهان با دید نظامی باید منطقهای را از نقاط مرزی انتخاب میکردند که هم استراتژی باشد و هم گلوگاهی باشد تا جنگ به یک سرنوشتی برسد، لذا در جلسه تحلیلهایی شده بود که از منطقه مرزی بین ایران و عراق از ترکیه در شمالغربی آذربایجان غربی تا منتهی الیه جنوب غربی مرز ایران یعنی اروندکنار کجاها را انتخاب کنند که گلوگاه و برای صدام حیاتی باشد.
وقتی فرماندهان به نقشه نگاه میکردند، دیدند تقریبا در همه نقاط مرزی عملیاتهایی، حتی چند بار صورت گرفته که ادامه آن هم باز قفل جبهه را باز نمیکند، لذا بر آن شدند که از این حدوداً یک هزار ۵۰۰ کیلومتر مرز ایران و عراق منطقه فاو و اروندکنار را انتخاب کنند.
ناگفته نماند که این طرح شهید باقری در سال ۱۳۶۲ بود که در این منطقه در سال ۶۲ عملیاتی داشته باشند، ولی چون زمینه آماده نبود این طرح اجرا نشد.
بالاخره وقتی طرح عملیات این منطقه بین فرماندهان مورد بحث و تبادل نظر قرار میگیرد، با حساسیت بعضی از فرماندهان بدلیل وجود اروند وحشی روبرو میشود که نتوانیم به اهداف فشار به دشمن و پایان جنگ برسیم؛ لذا در نهایت فرمانده وقت سپاه بعد از چند ساعت تجزیه و تحلیل در نشست دیگری به مسئول اطلاعات عملیات قرارگاه خاتم الانبیاء ابلاغ میکند که ظرف چند روز همراه با بررسی میدانی وضعیت منطقه نتیجه را اعلام کنند.
شاید بعد از چند روز با بررسیهای میدانی و نیازمندیها و اطلاع رسانی به فرمانده جنگ بود که جهت تخصیص بودجه و تهیه و خرید قایقها و ... از داخل و خارج (مثل کره شمالی) به این نتیجه میرسند که این منطقه، چون از اول جنگ ظرف مدت ۶ سال بکر و دست نخورده باقی مانده و دشمن هم تصورش از همان اول این بود که ایرانیها نمیتوانند از اروند عبور کنند و عملیاتی را در این منطقه داشتند باشند، عزم را جزم میکنند و همین منطقه یعنی اروندکنار را برای رهایی از بن بست ۶ ساله جنگ و فشار همه جانبه به صدام و ارتش بعث عراق انتخاب میکنند.
از اینجا به بعد بود که بعضی از فرماندهان تیپها و لشکرها در جریان کار قرار گرفتند و تیمهای عملیاتی در قالب بررسیهای میدانی و شناسایی وارد عمل شدند.
البته کار، کار سنگینی بود، اما وقتی برای خدا باشد، خداوند و اهل بیت (ع) کمک میکنند؛ لذا در همان ابتدا، تمامی یگانها باید با حساسیت کامل و حضور نامحسوس و غیر علنی در منطقه، از هر نظر بخصوص لو نرفتن عملیات، کارها را شروع میکردند.
اما ابتدا قبل از شروع کار باید جوانب همه موضوعات منطقه را میسنجیدند تا کارها بدون خطا پیش برود؛ لذا این موضوعات بشرح ذیل بود:
۱) ویژگیهای منطقه فاو
۲) اهداف عملیات
۳) نیازمندیهای عملیات
۴) یگانهای عمل کننده
۵) ابتکارات قبل از عملیات
۶) شروع و مراحل عملیات
۷) و در نهایت زدن پل ثابت و تثبیت خط پدافندی
بالاخره با همه تدابیر و بررسیهای بعمل آمده، عراقیها نتوانستند به این عملیات پی ببرند و لذا در تاریخ ۲۰ / ۱۱ / ۱۳۶۴ ساعت ۲۲ و ۱۰ دقیقه شب بود که رمز عملیات توسط فرمانده وقت کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران اعلام شد.
(یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا) حدود ۳ هزار غواص از تمامی یگانهای عمل کننده در طول اروند از نزدیکی خسرو آباد تا دهنه خلیج فارس در راس البیشه به آب زدند و ظرف مدت ۴۵ دقیقه خط اول دشمن یعنی سواحل غربی فاو با ورود غواصها شکسته شد (البته خیلی از غواصها نتوانستند به ساحل عراق برسند و شهید و مفقود شدند) و قایقها یکی پس از دیگری از داخل نهرها که از قبل نیروها داخل آن نشسته و آماده بودند به اروند زدند و خودشان را به ساحل غربی اروند شهر فاو رساندند.
آن شب طبق پیشبینی هواشناسی اصلا برنامه بارانی در کار نبود، اما از آنجایی که خداوند میخواست دشمن متوجه سروصدای بچههای غواص داخل آب نشود، باران رحمتش را نازل کرد تا گوش دشمنان از شنیدند سروصدای بچهها کر بماند. این عملیات در سه مرحله انجام شد:
۱ - مرحله اول ورود غواصها به آب و شکستن خط.
۲ - مرحله دوم وارد شدن نیروهای پیاده از قایقها در سواحل فاو و ورود به خشکی و داخل شهر فاو.
۳ - مرحله سوم انتقال سلاح و تجهیزات نظامی و پشتیبانی تدارکاتی نیروهای عمل کننده.
بالاخره این عملیات با ۷۴ روز تلاش بیوقفه و مقاومت جانانه رزمندگان در مقابل قوای دشمن بخصوص نیروهای لشکر گارد ریاست جمهوری عراق که قویترین نیروهای نظامی دشمن در عراق محسوب میشدند در ۹ کیلومتری شمال عمق فاو یعنی ۲ کیلومتر جلوتر از کارخانه نمک خط تثبیتی زدند و نیروها هم مواضع پدافندی میگیرند.
این عملیات جزء سختترین عملیاتهای دوران دفاع مقدس بود که در بهمن و اسفند سال ۱۳۶۴ انجام شده بود و شاید یکی دوماه بعد از ثبیت خط پدافندی در کارخانه نمک فاو در عملیات والفجر ۸ بود که داشتن پل شناوری روی رودخانه اروند شدیدا برای رساندن امکانات و تجهیزات و مهمات احساس میشد.
در جلسهای در قرارگاه خاتم النباء (ص) تصمیم گرفته شد که پل شناور نصب کنند و پل شناوری را روی اروند زدند که بخاطر حملات هوایی دشمن، شبها پل را باز و نصب میکردند تا امکانات و ... از روی پل به شهر فاو برسانند و صبح زود هم پل را جمع کنند، طوری که از وسط ضامنش را آزاد میکردند و پل نصب شده عرض ۶۰۰ متری، نصفش بطرف ساحل شهر فاو و نصف دیگرش هم بطرف ساحل اروند خودمان میکشیدند تا از حملات روزانه جنگندههای عراقی در امان باشند.
اما این پل هم بعلت خطرات واژگونی که در مواقع جزر و مد و مواج شدن آب داشت، جواب کار نیروها و انتقال امکاناتشان را نمیداد؛ لذا قرارگاه مرکزی بر آن شد تا یک پل ثابت امن روی رودخانه اروند جهت تسهیل در رفت و آمد و رساندن نیرو و تجهیزات سبک و سنگین بزند.
در نهایت قرارگاه پشتیبانی جبهه و جنگ جهاد سازندگی خراسان مجری طرحی میشد تا یک پل ثابت و امن روی رودخانه اروند بزنند.
ناظر این پروژه فردی بود بنام مهندس «بهروز پور شریفی» که منطقهای از اروند که طول ۶۰۰ متر و عمق ۸ متر داشت، یعنی ۲ کیلومتر پایین از یادمان والفجر ۸ را با طرحی بسیار فنی و اصولی که هنوز راز اتصالش و بارگذاری در درون آب متحرک و با سرعت زیاد فاش نشده را لولهگذاری و پل را میسازد.
پلی که از ۳ هزار و ۴۰۰ قطعه لوله ۵۶ اینچی و در طول ۶۰۰ متری روی رودخانه اروند وحشی که ۱۲ متر عرض داشت و ۸ متر عمق، با آسفالت پوشش داده بود.
هم اکنون طرح و نوع اجرا این عملیات در چندین دانشگاه خارجی جهان تدریس میشود که چطور نیروهای ایرانی توانستند با این همه موانع طبیعی پیش رو چنین عملیات موفقی را انجام بدهند.
در این عملیات بنوعی ابتکارات جدیدی ارائه داده شد تا به هدفمان که همان پایان جنگ بود برسیم، ولی بعدها با گذشت چندین ماه و تحولاتی که در منطقه و با ورود مستقیم امریکا و وحشیگری صدام در زدن بمبهای غیرمتعارف، پیش آمده بود پایان جنگ به نوعی دیگری در هفدهم مردادماه ۱۳۶۷ ورق میخورد و جنگ هم تمام میشود.
انشاءالله خداوند ما را با شهدای این عملیات محشور کند و طول عمر با عزتی به رهبر معظم انقلاب اسلامی عنایت بفرماید که همه ما تا هستیم پیرو و مطیع و مرید این سید بزرگوار باشیم.