روایت زندگی سرداری که محور مبارزه با ضد انقلاب بود!
به گزارش نوید شاهد گلستان؛ شهید تقی کیانی، در فروردین ۱۳۳۵ در روستای ولاغوز شهرستان کردکوی به دنیا آمد. وی سومین فرزند خانواده بود.
تمام اعضای خانواده برای امرار معاش و گذراندن زندگی کار و تلاش میکردند. تقی در این شرایط سخت زندگی رشد کرد و به سنی رسید که میتوانست دوشادوش سایر اعضای خانواده کار کند. به همین جهت موفق به رفتن به مدرسه و تحصیل نشد.
کیانی در یازده سالگی در کلاسهای پیکار با بی سوادی به صورت شبانه شرکت کرد و سال پنجم ابتدایی را به پایان رساند، اما به دلیل مشکلات مالی موفق به ادامه تحصیل نشد.
در مدت تحصیل، در کارخانه پنبه پاککنی کردکوی که در مجاورت زادگاهش قرار داشت، کارگری میکرد. حدود پنج سال در آن کارخانه به کارگری مشغول بود. در این ایام، پدر خود را از دست داد. پس از آن به عنوان شاگرد بنا مشغول شد. به انجام فرایض دینی علاقه عجیبی داشت و وقتی در کارخانه کار میکرد نماز اول وقت او ترک نمیشد. در مراسم مذهبی شرکت میکرد.
در ایام زمستان برای تامین مخارج زندگی به صید ماهی از رودخانه و یا دریا میپرداخت و ماهیها را در بازار میفروخت. گاهی اوقات برای جمع آوری هیزم به جنگل میرفت و با سختی و مرارت فراوان هیزم جمع آوری میکرد. سالها گذشت و کم کم وضع مالی خانواده در نتیجه تلاش دسته جمعی بهبود یافت.
وی در دوم تیر ۱۳۵۴ به خدمت سربازی رفت. دوره آموزشی را در بیرجند گذراند و سپس به خرم آباد اعزام شد. در دوران خدمت سربازی از سوی ارتش شاهنشاهی برای مبارزه با چریکهای ظفار به عمان اعزام شد. پس از بازگشت به کشور دوره سربازی را در ۲ تیر ۱۳۵۶ به پایان رساند. بعد از مدتی ازدواج کرد. با شروع جنگ تحمیلی در سی و یکم شهریور ۱۳۵۹ به عنوان سرباز منقضی خدمت سال ۱۳۵۶ برای گذراندن دوران احتیاط به جبهه فراخوانده شد. بعد از پایان دوره احتیاط نظام وظیفه و بازگشت به زادگاهش در سال ۱۳۶۰ در مقابله با منافقان شرکت فعال داشت.
کیانی محور مبارزه با ضد انقلاب در محل بود و در سازماندهی نیروهای حزب اللهی برای سرکوبی منافقین نقش بسیار گستردهای داشت. در تمام برنامههای مذهبی همچون نماز جمعه و راهپیماییها حضور مییافت. پایگاه بسیج محله و نانوایی پایگاه را تاسیس کرد که هنوز هم فعال است. در دوازدهم آبان ۱۳۶۰ از طریق بسیج به جبهه رفت و تا سی ام آذر همان سال به عنوان تک تیرانداز در منطقه عملیاتی بود. پس از بازگشت در پانزدهم دی ۱۳۶۰ به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کردکوی درآمد و در واحد عملیات به عنوان نیروی عملیاتی مشغول خدمت شد.
در سال ۱۳۶۱ در عملیات بیت المقدس، جانشین فرمانده گروهان بود و به علت شایستگیهایش به فرماندهی گروهان حضرت ابوالفضل (ع) از گردان امام محمد باقر (ع) لشکر ۲۵ کربلا منصوب شد.
کیانی بعد از بازگشت از عملیات بیت المقدس در واحد عملیات سپاه کردکوی مشغول شد و در یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۲ بار دیگر به جبهه اعزام شد. او قریب به دوسال تا چهاردهم بهمن ۱۳۶۴ به عنوان فرمانده گردان صاحب الزمان لشکر ۲۵ کربلا در جبههها حضور داشت.
کیانی بهمن ۱۳۶۴ به کردکوی مراجعت کرد و به مدت یازده ماه در واحد بسیج روستای ولاغوز انجام وظیفه کرد. در حل مشکلات دیگران کوتاهی نمیکرد. بسیاری از مردم و جوانان برای رفع گرفتاریهای خود به منزل او میآمدند و مشکلات خود را با او در میان میگذاشتند. نسبت به مفاسد اجتماعی و بی بند و باری بسیار حساس بود.
بیشتر توصیههای او درباره حفظ حجاب و شرکت در نمازهای جمعه و حضور در صحنههای سیاسی انقلاب بود. در سال ۱۳۶۵ بمبی در یکی از دبیرستانهای شهر کردکوی کشف شد. تقی به همراه یکی از دوستانش برای خنثیسازی بمب به محل اعزام شدند. بمب پس از خروج از مدرسه و انتقال به داخل ماشین تویوتا منفجر و در نتیجه انفجار مچ دست راست تقی قطع شد، بازوی چپش شکست و جراحات شدیدی به شکمش وارد شد.
زمانی هم به شدت مجروح شد. به هنگام ترخیص از بیمارستان، لباس پاسداری و پوتین نظامی پوشید و با صلابتی کامل از بیمارستان مرخص شد. مردم روستا به خاطر علاقهای که به او داشتند و مشتاقانه در انتظار او بودند از تقی استقبال به عمل آوردند.
تقی در عملیات نصر ۴ در منطقه ماووت عراق شرکت کرد. در این عملیات ماموریت سختی به لشکر ۲۵ کربلا واگذار شده بود. گردان ویژه شهدا از لشکر ۲۵ به فرماندهی کیانی به ماموریت اعزام شد، با اینکه این گردان تازه از ماموریت برگشته بود. شهید کیانی به همراه نیروهای گردان تحت امر، بیدرنگ حرکت کردند و با رشادتهایی که از خود نشان دادند ماموریت را با موفقیت کامل انجام دادند. پس از این ماموریت بود که سردار تقی کیانی در ماه مبارک رمضان در حالی که در سجده نماز ظهر و عصر بود در منطقه عملیاتی نصر ۴ در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش راکت هواپیماهای عراقی بر پیشانی مجروح شد و در چهارم تیر ۱۳۶۶ در بیمارستان پس از ۴۰ ماه حضور در جبهههای نبرد به شهادت رسید. پیکر او را در شهر کردکوی تشییع و در گلزار شهدای این شهر به خاک سپردند.