زندگینامه شهید «عبدالعلی سعیدی»؛
پنجشنبه, ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۲۲:۳۹
شهید "عبدالعلی سعیدی"، جوانی فداکار و ایثارگر از روستای شهابیه شهرستان خمین، با عشق به اسلام و امام خمینی (ره)، جان خود را در میدان‌های جنگ تقدیم کرد. او که از آغاز جنگ تحمیلی تا شهادتش در جبهه‌های مختلف حضور داشت، در عملیات والفجر 4 جانباز شد و سرانجام در چهارم دی‌ماه 1365 در منطقه شلمچه به شهادت رسید.

به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید عبدالعلی سعیدی در دوازدهم اردیبهشت ماه سال 1339 در روستای شهابیه از توابع شهرستان خمین به دنیا آمد. او از همان دوران کودکی در خانه و مدرسه رفتاری هوشیارانه و مسئولانه داشت. دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خود به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل به شهرستان محلات رفت. پس از اخذ دیپلم، خدمت سربازی را گذراند و پس از اتمام دوره سربازی، در جهاد سازندگی شهرستان خمین مشغول به کار شد.

جانفشانی در راه خدا و فداکاری در میدان‌های جنگ

در سال 1362 ازدواج کرد و دو پسر به یادگار گذاشت. از سال 1361 بارها به مناطق جنگی اعزام شد و در عملیات والفجر 4 به درجه جانبازی نائل آمد. با ایثار و فداکاری در بخش‌های مختلف جبهه و پشت جبهه فعالیت می‌کرد و در طول مدت خدمتش در جهاد، منشاء خیر و برکات زیادی بود. او مسئولیت‌هایی را عهده‌دار شد که به خوبی از عهده آن‌ها برآمد.

سرانجام در چهارم دی‌ماه 1365، در حالی که معاون فرمانده گروهان گردان جواد الائمه (ع) از لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) بود، در منطقه شلمچه به شهادت رسید. او بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن و عوارض ناشی از سلاح‌های شیمیایی، جان خود را فدای اسلام کرد. پیکر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.

وصیت‌نامه شهید عبدالعلی سعیدی:

بسم الله الرحمن الرحیم
ولا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

یا ایها الذین آمنوا اجروا و جاهدوا فی سبیل الله بأموالهم و أنفسهم.
آنها که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند، نزد خدا مقام بلندی دارند و آنها بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند. (سوره توبه، آیه 20)

با سلام مخلصانه به پیشگاه حضرت ولی‌عصر (عج)، و با درود و سلام بر نایب بر حقش امام خمینی (ره) و امت برکاته، و با سلام خدمت تمامی محرومان جهان که امید است هرچه زودتر با پیروزی نهایی اسلام و برافراشتن پرچم لا اله الا الله بر سراسر جهان، آنها نیز سربلند شوند و از این حالت بدر آیند. ان‌شاءالله.

سلام بر تو ای اباعبدالله الحسین، سلام بر تو ای شجاع‌ترین شجاعان، ای جنگجوی میدان کربلا و ای سالار شهیدان. حسین جان، برخیز و بنگر یاوران روح‌الله، یاوران جندالله در میدان جنگ چه می‌کنند و چگونه جنگیدن را از تو آموخته‌اند.

اگر یارانت در چند صد سال پیش در صحرای کربلا برای حفظ اسلام با کافران جنگیدند و خون خود را فدای اسلام کردند، امروز رزمندگان عزیز اسلام در میدان‌های جنگ به نام تو حمله را آغاز می‌کنند و با یاری خداوند می‌جنگند. چنان آمادگی رزمی دارند که حتی اگر چندین بار زخمی شوند، دست از جنگیدن برنمی‌دارند مگر اینکه به درجه رفیع شهادت نائل آیند.

اگر در میدان عاشورا ندای "هل من ینصرنی" را سر دادی و کسی نبود که تو را یاری کند، هم‌اکنون به ندای یاور عزیزت خمینی لبیک گفته‌اند و چنان یورش به قلب دشمن می‌زنند که او را به هیجان می‌اندازند و تمامی ابر جنایتکاران از حرکت یاوران تو، ای حسین جان، قد خم می‌کنند و تسلیم سپاه اسلام می‌شوند.

خدایا، بسیار ممنون توام که این عنایت را نصیبم کردی که در دوران جوانی جان خود را هدیه‌ات کنم. خدایا، از تو خواهانم که این جان بی‌ارزش را پذیرا باشی.

خدایا، یقین دارم که این دنیا زندانی بیش نبوده و تمام مخلصان تو یکی پس از دیگری بسویت پرواز می‌کنند و چه خوشحال هستند از اینکه از قفس آزاد شدند. چقدر شادند که دیگر مسئولیت ندارند و نمی‌خواهند آنقدر جوش اسلام عزیزت را بخورند.

و اما ای ملت شهیدپرور ایران، یک سخنی روی این رقعه می‌نگارم که خودم خیلی به آن معتقد بودم و امیدوارم بی‌تفاوت به این جمله نباشید. آگاه باشید که قدر این امام و این تکیه نور را داشته باشید و قدر این نعمت خدا داده را بدانید که اگر کمی فکر کنیم، می‌بینیم که از ائمه معصومین که بگذریم، زمین همچون شخصی به خود ندیده است.

 

منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده