ســـــه شهیـــــد روز پیـــــروزی
ســـــه شهیـــــد روز پیـــــروزی
1- شهید محمد مهدوی/
(فرزند مرحوم غلامحسین) در سال 1331 در روستای میقان – از توابع شاهرود به دنیا آمد. پس از طی دوره ابتدایی جهت کار و ادامه تحصیل به تهران عزیمت نمود و در راه آهن مشغول به کار شد و سپس با تلاش فراوان موفق به اخذ دیپلم گردید. با شروع انقلاب بر اثر فعالیتهائی که داشت مثل آوردن اعلامیه و نوار از تهران و پخش در نقاط مختلف مخصوصاً شاهرود و علی آبادکتول، کمتر می توانست در سر کار خود حاضر شود و چون راه آهن طاغوت را سدی جلوی فعالیت های انقلابی خود می دید به همین دلیل استعفای خود را تسلیم مقامات مربوطه نمود. او حتی مدتی به خاطر آنکه تحت تعقیب ساواک قرار گرفته و به علی آبادکتول آمد. پس از مدتی چون بیکار بود.در مدرسه عالی هواپیمایی بعنوان دانشجو مشغول به تحصیل گردید. ولی با زهم دست از مبازه بر نداشت. و حتی اولین کسی بود. که عکس شاه را از دیوار آنجا کند و برداشت. او در بسیاری از راهپیمایی ها از جمله 17 شهریور و استقبال از امام در 12 بهمن شرکت نمود و حتی به زیارت حضرت امام در مدرسه علوی رفت، تا اینکه در روز 22 بهمن سال 57 به تبعیت از فرامین امام به اتفاق جمع دیگری از انقلابیون جهت تسخیر رادیو تلویزیون تهران به آنجا حمله می کند و عاقبت در این درگیری با اصابت گلوله به مغز او را به درجه رفیع شهادت نایل می شود.
2- شهید محمد سمیعی فرد/
در سوم شهریور سال 1307 متولد شد و در سال 1333 به استخدام سازمان آب تهران در آمد و خدمات شایانی به مردم نمود. او با آغاز مبارزات حضرت امام به ویژه از سال 1342 ارادت خاصی به آن حضرت پیدا کرد و برای پیروی از رهنمودهای امام فعال تر شد و دوستانش را نیز برای مبارزه تشویق می کرد. او تحصیلاتش را تا مقطع لیسانس ادامه دادو حتی می خواست به مقطع فوق لیسانس راه یابد. او فردی خوش اخلاق و اجتماعی و دارای اعتقادات مذهبی قوی بود و شرکت در مراسم عزاراداری امام حسین (ع) را خیلی علاقه داشت. صله رحم را به جا می آورد و همواره از بستگان سرکشی می نمود. او با اوج گیری مبارزات مردم بر علیه رژیم شاه نقش فعال خود را به نمایش گذاشت و ضمن شرکت ددر تظاهرات و درگیری ها، پتو و ملافه و دارو و پول جمع آوری می کرد و از سرمایه خود هم مایه می گذاشت و آنها را برای کمک به انقلابیون، به مساجد و بیمارستان ها تحویل می داد. او مردمی را که در کوچه و خیابان ها مورد حمله دژخیمان رژیم شاه قرار می گرفتند، آنها را به منزل خود پناه و سپسفراری می داد و شبها نیز هم صدا با سایر مردم تهران الله اکبر می گفت. او حتی روزهای اوج درگیری مردم مسلمان با دژخیمان رژیم، یعنی 21 و 22 بهمن سال 57 با ماشین شخصی خود نقش آمبولانس را ایفا می کرد و مجروحان را از منطقه پادگان جمشیدیه تهران به بیمارستان می رساند که در همین حین (روز 22 بهمن) مورد اصابت گلوله های سربازان گارد شاه که از داخل پادگان به سوی مردم شلیک می شد، قرار گرفت. و به فیض شهادت نائل گشت.
3- شهید اساماعیل مازینی/
(فرزند اصغر) در سال 1324 در نوکنده شهرستان بندرگز به دنیا آمد و پس از تحصیلات ابتدایی راهی کرج شد و به در آنجا به کارگری پرداخت. او اعتقاد راسخی در احکام الهی داشت و به حضرت امام عشق می ورزید بصیرت سیاسی مذهبی او باعث شد که او به نهضت امام بپیوندد و در همگام با مردم کرج در خط مبارزه با رژیم ستمگر پهلوی قرار گیرد.لذا او به همین خاطر، فعالیتهای مبارزاتی زیادی بخصوص در بهمن ماه سال 57 انجام داد تا آنجا که در هنگام راهپیمایی روز 22 بهمن با گلوله های آتشین مزدوران شاه به فیض عظمای شهادت نایل گردید.
با سقوط حکومت 2500 ساله شاهنشاهی و پنجاه ساله پهلوی ها، انقلاب اسلامی پیروز شد و برای نخستین بار نسیم دیانت و عدالت و آزادی در ایران ورزیدن گرفت و عصر جدیدی در ادوار تاریخ جهان آغاز گشت که از جنس جنبش های پیامبران الهی و در راستای قیام مهدی موعود (عج) می باشد.اندکی بعد علیرغم توطئه های مختلف داخلی و خارجی که با حمایت سران کاخ های سرخ و سفید انجام می شد. به فرمان حضرت امام خمینی رفراندوم جمهوری اسلامی – بعنوان مظهری از مردم سالاری دینی برگزار شد. که مردم استان گلستان با حضور شکوهمند خود همراه با سایر مناطق کشور و رای آری از خود نقشی تاریخی به یادگار گذاشتند.