شهید سیدحسن حسینی فارغ التحصیل رشته عکاسی در دانشگاه هنر تهران+فیلنامه نویس
زندگی نامه طلبه شهید سیدحسن حسینی
در سال 1344 هنگامی که روز به روز بر اوج خفقان افزوده می شد.در خانواده ای متدین و با تقوی و زریه پاک زهرای اطهر از سادات در اولین روز از ماه تیرماه 1344 در روستای چلی سفلی یکی از روستاهای ییلاقی شهرستان علی آبادکتول پسری دیده به جهان مادی گشود.که نور خدا از همان بدو تولد در وجودش متجلی بود. پدر او را سید حسن نامید. تا در خدمت به دین و مولایش حضرت امام حسین (ع) باشد، شهید سیدحسن با رسیدن به سن 7 سالگی جهت فراگیری دانش و علم در یکی از مدارس شهرستان علی آبادکتول ثبت نام گردید. در این سالها دانش آموزی مستعد و درس خوان بود که با معدل خوبی این سالها را گذراند، مقطع راهنمائی و دوره متوسطه را با گرفتن دیپلم اقتصاد پی گرفت. او دارای هوش و استعداد سرشار بود که قلم و زبان او گویای این حقیقت بود. در زمان شکل گیری انقلاب اسلامی وقتی که شب پرستان تیره دل و خفاشان شب پرست، روئیدن خورشید انقلاب را نمی توانستند باور کنند با توجه به سن کمی که داشت.همگام با دیگر امت همیشه در صحنه پدر روحانی خودش در تمام صحنه های انقلاب حضوری پرشور و فعال داشت.
شهید سیدحسن حسینی بعد از فارغ التحصیل شدن از آموزش متوسطه و راهنمائیهای پدر بزرگوارش وارد حوزه علمیه قم و پوشیدن لباس مقدس روحانیت گردید.او با وارد شدن به حوزه فعالیت چشمگیری در برنامه های تبلیغاتی اعزام به جبهه داشت.
شهید سیدحسن با توجه به اینکه در حوزه مشغول به تحصیل بود با شرکت در آزمون سراسری دانشگاهها وارد دانشگاه هنر تهران گردید که با موفقیت کامل توانست مدرک کارشناسی در رشته هنر عکاسی را کسب نماید.
شهید سیدحسن تحصیلات تحصیلات حوزوی خودش را تا سطح مقدماتی ادامه داد.او در کنار درس حوزوی در شهرستان خون و قیام قم بعنوان مسئول واحد حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی قم مشغول فعالیت شد و به کار فیلم برداری و مصاحبه با رزمندگان اسلام در جبهه های مختلف پرداخت.
شهید سیدحسن حسینی بغیر از فعالیتهای جبهه حضوری فعال در بسیج، انجمن اسلامی و کتابخانه محله علی آبادکتول داشت. او طلبه و دانشجوئی وارسته و عارفی شوریده بود که عطش عظیم حق جوئی و حق خواهی اش همیشه مهاجرش ساخته بود.لذا به محض مدتی استراحت دوباره راهی مناطق جنگی می شود.
دلاور مردی از تبار امام سجاد (ع) که ننگ مردن در بستر خوابش را ربوده بود، رزمنده ای شجاع و رشید در صحنه های نبرد وپلی مستحکم در سنگر تبلیغات بود، که هرگز خود را جدا از مردم نمی دانست و اصلا به جاء و مقام دنیوی بهاء نمی داد شهید سیدحسن حسینی زاهدی آزاده بود که با مساعدت از نیروی روانی ویژه ای که داشت به هر چیز که حرکت او را در سر راه رسیدن به هدف آفرینش سد می ساخت پشت کرده و راه هدف وسیله اش توحید شده بود لذا زندگی در جبهه جهاد را در رأس آموزش قرار داده بود و تا فراغتی می یافت بعنوان نیروی مبلغ تبلیغاتی و مبلغ روانه میدانهای نبرد حق علیه باطل می گشت. که همینها بود او را از دیگر رفقایش ممتاز می ساخت.
به این بهانه ها جبهه و جنگ فراموش نکرد و به جبهه اعزام گردید تا اینکه بتواند با شهادت خود را به وصل حضرت جانان برساند، شهید حسینی با جلای دلی که در جبهه های نبرد حق علیه باطل در خود ایجاد کرده بود.
توانست معنویت جهاد را در دانشگاه سنگر تحصیل بنماید و در میدان نبرد از روحیه عارفانه خاصی برخوردار شود. بگونه ای که در هنگام اعزام نیروها به جبهه وجد و سرور غیر قابل توصیفی در قاموس وجودش نمایان بود.
بطوریکه در هنگام برخوردش با نیروهای مخلص بسیجی پرواز روحانی این شهید والامقام بر دیگر همرزمانش مملوس و محسوس بود.و سرانجام این فدائی امام و رهبر بعد از سالها حضور در جبهه در حالی که مأموریت انجام کارهای بسیج و اعزام به جبهه داشت در تاریخ بیست و هفتم مرداد ماه سال 1367 بر اثر سانحه تصادف در مورد علی آباد به فاضل آباد کاسه لبریز و شراب سرخ شهادت را جانه نوشید.
پیکرش پاکش در گلزار شهدای امام زاده الازمن شهرستان علی آبادکتول به خاک سپرده شده است، یاد و نامش مستدام باد.