« شهید میکائیل یوسفی » در نامه اش مینویسد
شهید میکائیل یوسفی در نامه هایش می نویسد:
او در نامه هایش برای پدر و مادر می نوشت که خودم با ایمان الهی که در دل دارم به جبهه های حق علیه باطل آمده ام تا همدوش دیگر برادران رزمنده بجنگم و با سلاح آتشین که در دست دارم آنها را نابود سازم. دشمنان شهرهای ما را بمیران می کنند و کودکان معصوم را کشتند و خانه ها را ویران کردند تا ما را از انقلاب باز دارند.
برادران و خواهران این را بدانید که من با میل خودم به جبهه حق علیه باطل آمده ام تا بتوانم بجنگم اگر چه جانم را در این راه از دست بدهم و همچنین از دست دادن جان در راه خدا افتخاری است بس بزرگ .
پدر و مادر عزیزم می دانم که مرگ من غم و اندوه برای شما می آورد صبر داشته باشید و در برابر مشکلات سخت مبارزه کنید و این آزمایش برای شماست خدا را شکر کنید که در این راه شهید می شوم.
مادر جان شیرت را بر من حلال کن و تو ای پدر گرامی من دست پینه بسته و زحمت کشیده ات را می بوسم و بزرگوار تو را بخاطر می آورم و اگر هر گونه بدی از من دیده اید مرا عفو کنید.
اگر نیومد چند ماه دیگه / بدان شهید بیمه تو سنگر
دمبه قسم تک تک شماره / بدان شهید بیمه تو سنگر
اگر شهید بیمه در خمپاره / مه نعش هادین پر و ماره
از قول من بایرین مه جان ماره/ برمه نکنه ، دعا ها کنه اماره
اگه دست هکانه منه زخماره / با دست خونی شکر هکانه خداره
جان بر ارجان خواخر گمبه شماره / مواظب بویین مه پر و ماره
بیارین مه عامو و مه عمه ره / بو ینن خاشه بر رزاه جمع
ها کنین شما همسایه هاره / کارت دعوت هادین مه رفتاره
سیاه ها کرده رویه کافراره / درود گمبه تمام شهدا ره