مروری بر زندگی نامه و وصیت نامه شهید«الیاس چورلی» +دست نوشته (1) از تبار شهرستان آزادشهر
او همیشه تقوا را در زندگی خویش سرمشق قرار می داد با مردم باخوشرویی برخورد می کرد چهره اش همیشه نورانی بود . همیشه باخواندن نماز با خدای خویش راز ونیاز می کرد و به کتاب مقدس قرآن معتقد بود . به مطالعه آثار اساتید و مطبوعات مربوطه به نظام جمهوری اسلامی علاقه داشت به ورزش بخصوص کوهنوردی و والیبال بسیار علاقمند بود .
درمیدان ورزش نیز همیشه پهلوان بود در مساجد واجتماعات مذهبی نیز شرکت زیادی داشت تا اینکه با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران پس از مدت چند ماه فعالیت در واحد بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گنبد کاووس برای اولین بار به مناطق جنگی جنوب کشور عازم جبهه شده و عازم دشت خونبار خوزستان ( کرخه نور ) گردید او همیشه سخنان گهر بار امام امت را سرمشق حیات خود قرار می داد امر به معروف و نهی از منکر می کرد و حزب اله را بهترین و اسلامی ترین حزب می دانست و همیشه خط امام را سر مشق قرار می داد او دوبار پی در پی به صورت بسیجی و ازطرف سپاه به جبهه اعزام شد تا اینکه در بار آخر سیزدهم اسفند 1360 که به کرخه نور منتقل شده بود پس از چند ماه دلاوری وسلحشوری و دفاع از میهنش در سیزدهم اردیبهشت 1361 بر اثر اصابت گلوله به کتف و سوختن چشم به درچه رفیع شهادت نائل شد پیکر مطهرش را پس از تشیع با شکوه در گلزار شهدا آزاد شهر بخاک سپردند .
فرازی وصیت نامه شهید الیاس چورلی
اولاً راهی که انتخاب کردم چون به لقاء الله منتهی می شود و شهادت همان راه است. عاشقانه قدم به میدان نبرد با کفار بعثی می گذارم و شهادت در مقابل دیدگانم مجسم می بینم لذا این وصیت نامه را می نویسم تا به یادگار بماند و شهادت میدهم به یگانگی خداوند متعال و همه انبیاء اول آنها آدم و آخر آنها پیامبر خاتم و شهادت میدهم به امامت مولا امیرالمومنین و یازده فرزندش و شهادت میدهم به آنچه را که پیامبر از جانب خدا برای نجات بشر آورده و ولایت فقیه که پشتیبان مستضعفین و پاسدار خون شهیدان است.
ما همچنان پرتوان و پرفروش در سنگریم تا آوای ، جغدهای شب پرست را خاموش سازیم و پرنده های مهاجر را پرواز آوردیم.
(ان الله اشتری من المومنین انفسم و اموالهم بان لهم.الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیتقلون و یقتلون)سوره توبه آیه111.
خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرد آنهایی که در راه خدا کارزار میکنند می کشند و کشته می شوند.فهم یکی از هزاران آزادگان آگاه و مومن هستم که به این معامله الهی تن داده ام و در کربلای آبادان، خونین شهر مشتاقانه علیه تمامی کفر. بپا خاستم و تا آخرین دم از جهاد فی سبیل الله دست نمی کشم و عاقبت نیز در این راه مقدس و آرمان نهائی مکتب لقاءالله اگر مصلحت و تقدیر خداوند باشد خواهم رسید چه زیباست لحظه مرگ که چشم از همه جا بسته و دست نیاز بسوی او نهاده و پا بر جا در برابر هر چه غیر او ایستاده جان بر کف فریاد بر میزنم در جهان بگشائید آتش سلاحتانرا بروی من که بهترین طریق ایصال من به اوست.(یعنی خدا)
ای صدامیان ما خدا رو شکر میکنیم که شهادت را در دین ما قرار داد. مرگ مرا چه است معلم من حسین است و این تنها طریق رستگاریت تعمقی ژرف می طلبم ، آن لحظه که قطره های زلال خون عاشقان در هوا می پراکند و هر پاره تن آدما در سکوت و در خون فریاد بر می آوردکه بخدای کعبه رستگار شده ام مرگ را آگاهانه طوری انتخاب کردم که خود درس است برای تمامی پیروان راه خونین حسین (ع).
درس از فداکاری و شهادت و جهاد خلاصه آفرین بر مربیان خوب،
آفرین بر باغبانان صادق و معلم و استاد مخلص. این همه انتخاب راههای با سعادت از
هنر آن مادران شیردل و آن زینبیان زمان است که چنین فرزندانی را تربیت کرده اند و
من که فرزند آنها هستم به اینجا مسافرت کرده ام در این راه مقدس قدم نهاده ام این
استادی آنان بود که فرزندشان در راه سعادت قدم نهاده است و حال که ممکن است مصلحت
و معشیت خداوند در این باشد به لقاالله بپیوندیم و از این جهان هجرت کنیم باید در
این دنیا اولاً تمام گناهانی که کرده ایم از خداوند طلب مغفرت کنیم و ثانیاً حق
الناس ورعد مظالم خود را بپردازیم برادران و خواهران گرامی انسان هر عمل خوب کرده
باشد ولی اگر کوچکترین عملی بر خلاف شرع اسلام انجام داده باشد در آن دنیا مانند
پارچه سفید از دور لک آن معلوم میشود پس از شما عزیزان دینی که همیشه آرزوی سعادت
و خوشبختی شما را خواهانم می خواهم هر کاری را که انجام میدهید سعی کنید رضای
خداوند در آن باشد.