همسرم راه مردان خدا را به فرزندامانم بیاموز «شهید حسن علیخانی»+دستخط شهید
نوید شاهد گلستان؛ شهید حسن علیخانی/ هفتم اردیبهشت 1331، در روستای مجن از توابع شهرستان شاهرود چشم به جهان گشود.پدرش حاجی بابا، کشاورزی می کرد و مادرش کبرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. معلم بود. سال 1349 ازدواج کرد و صاحب سه پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هفتم مرداد 1361، با سمت تک تیرانداز در کوشک بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پا، شهید شد. پیکر وی را در گلزار شهدای امامزاده روستای الازمن تابعه شهرستان علی آبادکتول به خاک سپردند.
فرازی از وصیت نامه شهید حسن علیخانی
انسان موجودی است که توانایی دارد جهان را متحیر خویش سازد و فرشتگان را به خدمت خویش بگمارد و هم می تواند به اسفل السافلین سقوط کند.
این خود انسان است که باید درباره خود تصمیم بگیرد و سرنوشت نهائی خویش را تعبین نماید، هنگامی را که کشوری به کشور دیگر تجاوز کند، وظیفه افراد آن کشور است که به دفع تجاوزگر بپردازد.
دو سال است که کشور اسلامی ایران را حکومت سرسپرده عراق به وسیله سربازان مزدورش مورد تجاوز قرار داده است. و چه جنایتها کرده که از حد خارج است حال که به یاری خدای بزرگ به رهبری زعیم عالیقدر حضرت نائب الامام خمینی کبیر که بر جان و مالمان ولایت و حکومت دارند قوای تجاوزگر، تا مرز عقب رانده شده و چون حزب بعثی صهیونستی عراق دست از شیطنتهایش برنمی دارد و هر روز بر اعمال خلاف اسلامی خود دامن می زند وعده بی شماری از هموطنان عزیزمان را نابود ساخته می سازد.
لازم است دفاع از کشور اسلامی عزیزمان و دفاع از حیثیت اسلام عزیز که تجاوزگر را ادب نمائیم و حکومت اسلامی در عراق بر پا شود لذا از پی فرمان رهبر عالیقدرم که برادران خود را در جبهه ها یاری دهید من هم به نوبه خود بنا به تکلیف شرعی در بسیج جهت اعزام به جبهه ثبت نام می نمایم تا بتوانیم دین خود را نسبت به اسلام دادیم، خدا را از خود راضی و خشنود گردانم.
و اما همسر مهربانم تویی که برای فرزندانم هم مادری و هم پدری، دعاهای کتاب مفاتیح الجنان را تلاوت کرده و بخوان و با زبان دعا با خدای تبارک و تعالی صحبت کن و مرا هم دعا کن و بچه هایم را عادت بده به طاعت و بندگی خدا کردن و تو همسرم خدا تو را حفظ نماید و با زینب کبری محشور نماید خدا مرا حفظ کند و بیامرزد و به سعادت اخروی برساند حال که من راه مردان حق و شهادت را در پیش گرفته ام.
اگر در این راه جان به جان آفرین که همانا بازگشت همه به سوی اوست تسلیم کردم تو مانند زینب باش و در مرگم گریه وزاری مکن بچه هایم را جمع کن و آنها را تسلی بده. و شادشان کن و راه مردان خدا را به آنان بیامرز تا حامیان اسلام و مسلمین باشند.
دخترم زهرا: الگوی زندگیت حضرت سکینه دختر سرور شهیدان امام حسین علیه السلام باشد صبور و بردبار باش. شکیبایی پیشه کن و در پناه قرآن زندگی کن و برادرانت را راهنما باش.
تو محسنم سر مشق کارت زندگی ائمه علی السلام باشد، گوش به فرمان رهبرت خمینی بت شکن و مواظب خانواده ات باش و خدا را فراموش مکن.
روح الله عزیزم خدا تو را به علی اصغر امام حسین محشور بفرماید و صبر جلیل نصیب نماید.
مادرم: اگر خونم در پای درخت انقلاب ریخت که سیراب گردد در مرگم گریه مکن و فاطمه گونه باش.
برادرانم؛ که همگی امانتی از خدائیم چه خوب که خدا گونه باشیم و سرمشق دیگران
خواهرانم؛ امیدوارم که به حضرت شهربانو و حضرت فاطمه محشور گردید، الگوی شما و سرمشق زندگیتان زندگی خاندان عصمت و طهارت باشد.
پدر عزیز و محترمم تو که امانت داری بودی از جانب خداوند که فرزندانی را تقدیم کنی و تربیت کن تا اسلام را مبناء م کار خود قرار دهند و نایب امام زمان خمینی بت شکن را یاری کنند که اسلام و امام را یاری کرده اند.
در آخر همه را بخدا می سپارم و از همه التماس دعا دارم و امیدوارم که مرا ببخشید. از خط رهبری خارج نشوید پشتیبان ولایت فقیه باشید و در همه حال حاضر در صحنه باشید.
جز تو ندیده کس این سعادت/ روستا ولادت جبهه شهادت
خدانگهدار/حسن
علیخانی/ تاریخ بیست و ششم تیر 1361
وصیت نامه شهید حسن علیخانی
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره هنری، اسناد و انتشارات