«شهید عیسی اسدی»؛ انسان برای گذراندن امتحان در این جهان آفریده شده است
نوید شاهد گلستان؛ شهید عیسی اسدی/ یکم خرداد 1344، در روستای غلامی از توابع شهرستان بهشهر دیده به جهان گشود. پدرش محرم آقا و مادرش خدیجه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. جوشکار بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. یازدهم شهریور 1364، با سمت تک تیرانداز در پنجوین عراق بر اثر اصابت گلوله به گردن، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده عبداله شهرستان گرگان واقع است.
فرازهایی از وصیت نامه شهید عیسی اسدی
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.
سلام بی پایان خدمت رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران و امت شهید پرور ایران و همین طور با سلام و درود فراوان بر روح پاک شهدای صدراسلام تا کربلای ایران و رزمندگان غیور اسلام که درخت اسلام را با خون خود آبیاری می کنند.
شکر خدا می کنم که قدری مهلتم داد تا اسلام واقعی را بشناسم و در خاموش جهل از دنیا نروم انقلاب اسلامی باعث شد، من از لاک خود بیرون آیم و دور و ورم را بنگرم و به زندگی از دید دیگری نگاه کنم.
آری امام کاری بس عظیم کرد، وی باعث شد دنیا از خواب بیدار شود و انسانیت را دوباره بیاد آورد، خوشحالم که جانم را نثار اسلام و مکتب محمد(ص) و علی (ع) میکنم و افتخار می کنم که ایدئولوژی ام اسلام است، اسلامی که به من فهماند چگونه بیندیشم و چگونه راه را انتخاب کنم.
پدر و مادر گرامیم ام سلام؛ ممکن است وقتیکه این نوشته را می خوانید من دیگر نباشم و از حالت مادی خارج شده باشم، چون برای یک مسلمان (که انشاالله اگر لیاقتش را داریم که جزء این دسته باشیم) مرگی وجود ندارد و این حالت تحولی بیش نیست و امیدوارم زیاد بی تابی نکنید که این کار از اجر شما میکاهد.
انسان برای گذراندن امتحان در این جهان آفریده شده است و تمام کارها و مسائل برای امتحان انسان است، و فرزندار شدن هم جزئی از این امتحانات می باشد. امانتی است پیش شما از طرف خداوند که در موقع لزوم آن را باید پس دهید، و آنکه این مرحله برای همه می باشد.
«انا لله و انا الیه راجعون» پس چه خوب است که آدمی در راه خدا از این مرحله بگذرد. پدر و مادر جان بعد از شنیدن خبر مرگم خواهش می کنم اشک نریزید، به برادران و خواهرانم هم بگوئید؛ در سوگ من اشک نریزند، زیرا امام برگوارمان در سوگ فرزندش اشک نریخت چون می دانست رضای خداوند در این امر می باشد.
مرگ من در راه اسلام و قرآن شاید کوششی در جوانان بوجود آورد، ای دوستان، ای آشنایان و ای آنانیکه صدایم را می شنوید، درخت انقلاب اسلامی برای سیراب شدن احتیاج به خون دارد ، اماممان « هل من ناصر ینصرنی» صدا میزند، بر ماها ملت مسلمان ایران واجب است که به این ندای امام لبیک بگوئیم و این درخت را با خون خود سیراب کنیم.
انشاالله به لطف خداوند امام امت به زودی شاهد خواهد بود و در آخر به همه شما وصیت می کنم که به دوستان و آشنایان تبریک بگوئید، جان او هدیه ای برای امام امت خمینی بت شکن و در راه خدا است و بگوئید برای خداوند متعال به جهاد رفته و شربت شهادت نوشیده است.
و آخرین وصیت من به شما این است؛ که هیچ وقت راهی جزء راه الله، ایمان، شهادت و خداگونه شدن نپذیرید حتی اگر تحمیلی باشد، چون دنیا زود گذر و بی وفاست.
ضمناً بروی سنگ مزارم ننوسید جوان ناکام، چون به آرزوی دیرینه ام رسیده ام/با سپاس فراوان از درگاه خداوند/عیسی اسدی
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات
