مادرم؛ صبر را سرلوحه ی سختی های خویش قرار ده/«شهید علی اکبر خیام تهرانی»
سهشنبه, ۰۴ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۴۰
... مادر گرانقدرم: افتخارکن که از دامن پاک و پر مهرت فرزندی در راه اسلام و دین تقدیم خدا نموده ای.
نوید شاهد گلستان؛
شهید علی اکبر خیام تهرانی
نام پدر : تقی
نام مادر : زهرا بیگم شمس
ولادت : نوزدهم آذر 1346
شهادت : بیست و یکم مرداد 1361
سن : 15 سال
محل شهادت : هویزه
محل دفن : گلزار شهدای گرگان
آشنایی با شهید :
شهید علی اکبر خیام تهرانی
نام پدر : تقی
نام مادر : زهرا بیگم شمس
ولادت : نوزدهم آذر 1346
شهادت : بیست و یکم مرداد 1361
سن : 15 سال
محل شهادت : هویزه
محل دفن : گلزار شهدای گرگان
آشنایی با شهید :
شهید علی اکبر خیام تهرانی در نوزدهمین روز آذر ماه 1346 در خانواده ای که سرشار از عشق و علاقه به دین و مذهب بود، در شهر گرگان دیده به جهان گشود و از همان آغاز کودکی به علت عشق و علاقه ی پدر به مسائل مذهبی، وی نیز به خوبی با مسائل دینی و مذهبی آشنا گردید.
او نوجوانی ساده و بی آلایش بود و قلبی آکنده از مهر و محبت داشت. عشق او به مردم و همنوعانش سبب شده بود که مورد محبت اهالی محل خویش قرار گیرد. از همان دوران کودکی با درد و رنج هایی که گریبانگیر مردم جامعه بود آشنا گردید و هر چه بزرگتر می شد، حس انسان دوستی و کمک به دیگران در روحش اوج می گرفت.
بعد از رسیدن به هفت سالگی به مدرسه راه یاقت و با علاقه ی زیاد تحصیلات ابتدایی را آغاز نمود، تا اینکه شکوفه های انقلاب شروع به جوانه زدن کرد و انقلاب عظیمی در دل مردم آگاه و مسلمان ایران ایجاد شد وتظاهرات خونین مبارزان علیه استکبار آغاز گردید.
ایشان عشق و علاقه ی زیادی با انقلاب و رهبر عالی قدر،«امام خمینی (ره)» داشت، و در تظاهرات و راهپیمایی ها پا به پای مردم شرکت می نمود، و بعد از پیروزی انقلاب با رشادت ها و فداکاری های مردم ایران توانست، به تحصیلات خود ادامه دهد. در این زمان بود که شمع وجود پدرش رو به خاموشی نهاد و این زمان اوج زندگی پر از تلخکامی و تنهایی یک جوان است.
آخرین مقطع تحصیلی شهید علی اکبر، سال دوم راهنمایی بود، که آن را در سال تحصیلی61-60 در مدرسه راهنمایی مصطفی خمینی بود، بعد از شروع جنگ تحمیلی که با فداکاری جوانان ایران همراه بود، عطش و شور و شوق رفتن به جبهه در دل او اوج گرفت و همین علاقه سبب گردید تا در بسیج سپاه پاسداران منطقه ی سه ثبت نام نماید. پس از گذراندن دوره آموزشی در خرداد سال 61 به جبهه های عشق و فداکاری حق علیه باطل اعزام گردید و در غرب میهن به پاکسازی میادین مین گذاری شده توسط کافران بعثی و اشغالگر مشغول گردید.
حدود پانزده روز بعد، ایشان را به جبهه ی جنوب اعزام کردند و در حمله ی رمضان در گروه تخریب با شور و اشتیاق فراوانی شرکت کرد و ده ها مین را در این مرحله خنثی نمود. وی پس از آن در میادین مین در هویزه مشغول پاکسازی بود که هنگام خنثی نمودن یکی از این مین ها، انفجاری مهیب رخ داد و او را به آرزوی دیرینه اش رسانید. او، ندای حق را لبیک گفت و به فیض عظیم شهادت نائل گردید.
خاطره ای از زبان همرزم شهید علی اکبر خیام تهرانی:
ساعت 2 نیمه شب بود که اطلاع داده شد که به گروه تخریب اختیاج دارند. من، سه نفر از براداران پشتیبانی را صدا زدم که در این هنگام شهید علی اکبر خیام از خواب برخاست و گفت:« من هم می آیم.» گفتم :« تو دیشب در حمله بودی و خسته هستی.» گفت :« نه خسته نیستم. گفتم : بخواب و استراحت کن، انشاا... در مرحله بعد. گفت:نه. و این اوج فداکاری و رشادت یک نوجوان پانزده ساله را به میهنش نشان می دهد. در همین عملیات ها بود که به مقام رفیع شهادت نائل گردید.
فرازی از وصیت نامه شهید علی اکبر خیام تهرانی :
... مادر عزیزم، این خواست خدا است که من اکنون شهید شده ام، در فراق من دیده ات را گریان نکن، زیرا مرگ حق همه ی انسان هاست، پس چه بهتر که این مرگ در راه خدا و شهدات باشد.
مادرم بعد از شهادتم، بر جایگاه همیشگی ام شاخه گلی به یاد من بگذار و به برادران و خواهران عزیزم بگو بر سر مزار من بیایند ولی اشک فراق نریزید و همچون زینب (س) صبر را سرلوحه ی سختی های خویش قرار دهند.
... مادر گرانقدرم: افتخارکن که از دامن پاک و پر مهرت فرزندی در راه اسلام و دین تقدیم خدا نموده ای.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشاراتاو نوجوانی ساده و بی آلایش بود و قلبی آکنده از مهر و محبت داشت. عشق او به مردم و همنوعانش سبب شده بود که مورد محبت اهالی محل خویش قرار گیرد. از همان دوران کودکی با درد و رنج هایی که گریبانگیر مردم جامعه بود آشنا گردید و هر چه بزرگتر می شد، حس انسان دوستی و کمک به دیگران در روحش اوج می گرفت.
بعد از رسیدن به هفت سالگی به مدرسه راه یاقت و با علاقه ی زیاد تحصیلات ابتدایی را آغاز نمود، تا اینکه شکوفه های انقلاب شروع به جوانه زدن کرد و انقلاب عظیمی در دل مردم آگاه و مسلمان ایران ایجاد شد وتظاهرات خونین مبارزان علیه استکبار آغاز گردید.
ایشان عشق و علاقه ی زیادی با انقلاب و رهبر عالی قدر،«امام خمینی (ره)» داشت، و در تظاهرات و راهپیمایی ها پا به پای مردم شرکت می نمود، و بعد از پیروزی انقلاب با رشادت ها و فداکاری های مردم ایران توانست، به تحصیلات خود ادامه دهد. در این زمان بود که شمع وجود پدرش رو به خاموشی نهاد و این زمان اوج زندگی پر از تلخکامی و تنهایی یک جوان است.
آخرین مقطع تحصیلی شهید علی اکبر، سال دوم راهنمایی بود، که آن را در سال تحصیلی61-60 در مدرسه راهنمایی مصطفی خمینی بود، بعد از شروع جنگ تحمیلی که با فداکاری جوانان ایران همراه بود، عطش و شور و شوق رفتن به جبهه در دل او اوج گرفت و همین علاقه سبب گردید تا در بسیج سپاه پاسداران منطقه ی سه ثبت نام نماید. پس از گذراندن دوره آموزشی در خرداد سال 61 به جبهه های عشق و فداکاری حق علیه باطل اعزام گردید و در غرب میهن به پاکسازی میادین مین گذاری شده توسط کافران بعثی و اشغالگر مشغول گردید.
حدود پانزده روز بعد، ایشان را به جبهه ی جنوب اعزام کردند و در حمله ی رمضان در گروه تخریب با شور و اشتیاق فراوانی شرکت کرد و ده ها مین را در این مرحله خنثی نمود. وی پس از آن در میادین مین در هویزه مشغول پاکسازی بود که هنگام خنثی نمودن یکی از این مین ها، انفجاری مهیب رخ داد و او را به آرزوی دیرینه اش رسانید. او، ندای حق را لبیک گفت و به فیض عظیم شهادت نائل گردید.
خاطره ای از زبان همرزم شهید علی اکبر خیام تهرانی:
ساعت 2 نیمه شب بود که اطلاع داده شد که به گروه تخریب اختیاج دارند. من، سه نفر از براداران پشتیبانی را صدا زدم که در این هنگام شهید علی اکبر خیام از خواب برخاست و گفت:« من هم می آیم.» گفتم :« تو دیشب در حمله بودی و خسته هستی.» گفت :« نه خسته نیستم. گفتم : بخواب و استراحت کن، انشاا... در مرحله بعد. گفت:نه. و این اوج فداکاری و رشادت یک نوجوان پانزده ساله را به میهنش نشان می دهد. در همین عملیات ها بود که به مقام رفیع شهادت نائل گردید.
فرازی از وصیت نامه شهید علی اکبر خیام تهرانی :
... مادر عزیزم، این خواست خدا است که من اکنون شهید شده ام، در فراق من دیده ات را گریان نکن، زیرا مرگ حق همه ی انسان هاست، پس چه بهتر که این مرگ در راه خدا و شهدات باشد.
مادرم بعد از شهادتم، بر جایگاه همیشگی ام شاخه گلی به یاد من بگذار و به برادران و خواهران عزیزم بگو بر سر مزار من بیایند ولی اشک فراق نریزید و همچون زینب (س) صبر را سرلوحه ی سختی های خویش قرار دهند.
... مادر گرانقدرم: افتخارکن که از دامن پاک و پر مهرت فرزندی در راه اسلام و دین تقدیم خدا نموده ای.
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
با سلام حاجت روا شوید.