مادر، حسين تو حسين وار شهيد شد و تو هم زينب وار استقامت داشته باش
نوید شاهد گلستان؛شهید حسین رجبی فرزند
علی اصغر در سال 1346 در شهرستان علی آباد دیده به جهان گشود.در 7 سالگی وارد مدرسه
شد و با جدیت مسیر علم و دانش را پیمود .و همزمان در تظاهرات های ضد طاغوت نیز شرکت
می جست.با شروع جنگ تحمیلی با وجود سن و سال کم به جبهه رفت و به منطقه کردستان اعزام
گشت.سرنجام شهید حسین رجبی در تاریخ 3/6/1361 در منطقه کردستان به شهادت رسید.
فرازی از وصیت نامه شهید حسین رجبی
اگر مرگ حتمى است بگذار مرگى را انتخاب كنم كه آبستن زندگى جديدى باشد با نوشتن اين وصيت نامه كوچك با دشمن كافر و مزدور اتمام حجت مى كنم و با آغوشباز به استقبال شهادت مى روم و شهادت دعوتى است به تمام هدايت شده گان در راه خدا شهادت سرآغاز پايندگى است
نترسم ز مرگى كه خود زندگى است
خدا را شكر مى كنم كه
سالها عمرم راتا فرا رسيدن يوم الله قرار داد اكنون يوم الله ديگرى است كه پيرو يوم
الله حسين (ع) مى باشد همان يوم اللهب كه در هزار و سيصد و اندى بيش از حسين در ميدان
شهادت در آن روز نداى هل من ناصر ينصرنى را سر داد اينك ما مى گوئيم حسين جان اگر در
آن فضاى داغ و خونين كسى به فريادت نرسيد و نداى تو را لبيك نگفت ما پيروانت در فضاى
گرم خونين زمين دست مردانگى مشت كرده و به نداى قريبى وطن خواهيت لبيك مى گوئيم ، حسين جان لبيك اى اسلام لبيك اى
زاده حسين لبيك اى پيشتاز و اى رهبر لبيك و اين روش يك عاشق حقيقى است و بايد اينگونه
باشيم كه روش حسينى كرده ايم و پرچم حسين حسين را ياورگشته ايم و غير از اين يزيدى
هستيم اميد است مسير مرا تمام اقوام و دوستانم طى نمايند و پشتيبان انقلاب و رهبر و
هر كسى در راه اوست باشند
پدر و مادر و اقوام من بر من نگرييد زيرا گريه بر شهداء و شير مردان خوب نيست بر مزار من تفكر كنيد زيرا تفكر عاليترين راه به مقصد است مادر خوشحال باش كه جوانى در راه خدا دادى و البته امانتى كه گرفته بودى صبح و سالم به صاحب واقعيش باز گردانيدى مادر از تو مى خواهم بر مزار من كوچكترين قطره اشكى نريزى كه ممكن است دشمنان ما خوشحال بشوند و بدان كه در واقع شهيد نمى ميرد بلكه زندگى بهتر را شروع مى كند و در نزد خداى خويش روزى مى خورند و نظاره گر براعمال زندگى است و از تو خواهش مى كنم كه هيچ موقع امام از يادت نرود ياد امام باشى و با قلب شكسته ات امام را يارى بكنى ، مادر از تو مى خواهم شيرى كه به من دادى حلالم بكنى كه خدا هم از من راضى باشد و تو اى پدر بزرگم و مادر بزرگم شما همچو پدرى و مادرى دلسوخته سعى مى كرديد كه اخلاقم را بسازيد و آنچه از تحربيات خود داشتيد به من آموختيد كه اميدوارم خدا از شما قبول بكند
پدر جان سلام گرم مرا بپذير و خوشحال باش كه يكى از عزيزانت را در راه خدا فدا كردى و بدان كه بدون پاداش نيست
پدر من دلم مى خواهد كه سر مزار من گريه نكنى پدر از تو ميخواهم و خواهش مى كنم نون و نكى كه به من دادى حلالم بكنى
خواهرانم هر سه شما را از دور مى بوسم واميدوارم كار زينبى خود را همچنان استوارتر از قبل ادامه بدهيد و در زندگى خود براى خدا گام برداريد و پيام خون تمام شهدا را به جهانيان برسانيد و از شما خواهش مى كنم كوچكترين ضعفى بعد از من نشان ندهيد و امام را يارى بكنيد و به راه خود كه مى دانم راه صراط مستقيم است ادامه بدهيد
مادر حسين تو حسين وار
شهيد شد و توهم زينب وار استقامت داشته باش