خاطرات شهید «محمد زمان مهاجر» به نقل از مادر شهید
يکشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۵۰
مادر جان! من به جبهه بروم ستمی نمی بینم آنجا اصلا سختی به من نمی دهند این حرفها را زد که من ناراحت نباشم و آسوده خاطر باشم.
به گزارش نوید شاهد گلستان: «شهید محمدزمان مهاجر»، نوزدهم تیر 1345، در شهرستان گرگان به دنیا آمد. پدرش «رحیم» و مادرش «افروز» نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. تعمیرکار خودرو بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. پنجم بهمن 1365، با سمت بی سیم چی در پاسگاه زید عراق بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده عبداله زادگاهش واقع است.
تنبیه
مادر شهید نقل می کند که:
یکی از بچه های هم رزم برایم تعریف کرد که یک روز ما را به ساری بردند همه جوانان را جمع کردند تا به نماز جمعه ببرند یک عده ای را به سینما و عده دیگری را به کنار دریا قصد داشتند ببر ند که در همین لحظه همه ما را لخت کردند وسینه خیز ما را حرکت دادند تا بدین وسیله ما را تنبیه شویم وقتی بچه ها از محمد زمان در جواب آنها گفت که با ما هیچ کاری نکردند حرف آنها را قبول نکنید همین سر و پا آمدم و رفتم که می خواست من ناراحت نشوم.
حادثه
مادر شهید افزود:
یک روز از مدرسه وقتی به پارک شهر رفت زمین می خورد پایش صدمه میبیند به طوری که وقتی به خانه می آید وضع پایش خیلی خراب بوده است به طوری که از پا تا گردن داخل گچ بوده است بعد 40 روز گچ پایش را دکتر باز میکند باز خوب راه نمی رود به طوریکه او را به گمیشان برای درمان پایش می بریم که پسرم در همین حال به من می گوید: مادر جان! من به جبهه بروم ستمی نمی بینم آنجا اصلا سختی به من نمی دهند این حرفها را زد که من ناراحت نباشم و آسوده خاطر باشم.
بی گناه
یک روز پسرم همراه چند نفر از دوستانش جمع می شوند آنها از مدرسه به سینما می روند وقتی وارد سینما شدند با خودشان حرف می زدند هنوز هیچ کسی وارد سینما نشده بودند که با هم گفت وگوی می کردند که زودتر از همه از سینما خارج می شوند که مسول سینما آنها را می گیرد و کتک می زند و به گوش مسولین مدرسه می رسد آنها را از جمله پسرم کتک می زند و مسولین مدرسه مرا به مدرسه برای همین موضوع دعوت کردند.
منبع: معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرونده فرهنگی شهدا
نظر شما