سیره سردار شهید «حسینعلی خالدران»،
شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۱
شهید از غیبت دوری می کرد و حتی به کسی هم اجازه غیبت کردن را نمی داد و از صبر و شکیبایی خاصی برخوردار بود
به گزارش نوید شاهد گلستان: شهید «حسینعلی خالدران» دوازدهم مرداد1340، در روستای کلاته از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش «نعمت الله، فوت1354» و مادرش «طیبه»، نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سال 1360، ازدواج کرد و صاحب یک پسر به نام مهدی شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. شانزدهم بهمن 1361، با سمت نیروی واحد تبلیغات و سخنران در مریوان هنگام درگیری با گروه های ضد انقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای امامزاده یحیی بن زید شهرستان گنبد کاووس قرار دارد.
شهید حسینعلی، در سال 1340، در روستای رودبار کلاته از توابع شهرستان دامغان دیده به جهان گشود و تکیه گاهش خانواده معتقد و مذهبی که او را چون گلی در گلخانه ایمان و تقوی پروزش دادند می باشد.
حسینعلی، تا کلاس پنجم ابتدایی را در همان روستا می گذراند و به خاطر شرایط خانوادگی و شغلی پدر مجبور می شوند که به گنبد مهاجرت کنند و در سن سیزده سالگی بر اثر سانحه تصادف پدر خود را از دست می دهند به همین دلیل مسولیت زندگی بر دوش ایشان و برادر بزرگتر از خودشان می افتد. در کنار درس خواندن به بنایی و کارگری می پردازند تا امرار معاش خود و خانواده شان را تامین کنند.
شهید از همان دوران کودکی از خصوصیات اخلاقی خاصی برخوردار بود و به سبب نوع پرورشش، علاقه خاصی به اسلام و انجام فرایض دینی داشت به طوری که در انجام دادن آن بسیار دقیق و کوشا بود.
او در سن 9 سالگی تمام فرایض دینی را به جا می آورد و اکثرا به اتفاق پدرش در نمازهای جماعت شرکت می کردند.
برادر بزرگ شهید می گوید:
ایشان بسیار متواضع بودند و تواضع ایشان زبانزد عام و خاص بود. از اخلاقی نمونه برخوردار بودند او همیشه در فکر این بود که کمترین مزاحمتی برای کسی ایجاد نکند با تمام دوستان و آشنایان مثل برادر مهربان و خوش رفتار بود. در خانه به مادر و همسرش کمک می کرد.
او به منظور رعایت عدالت ،حتی برای بهرمندی از فضایل الهی اگر یک هفته خود به نماز جمعه می رفت، هفته بعد فرزند خود را نگه می داشت تا همسرش نیز در نماز جمعه شرکت کند.
شهید از غیبت دوری می کرد و حتی به کسی هم اجازه غیبت کردن را نمی داد و از صبر و شکیبایی خاصی برخوردار بود.
فعالیت های شهید به دو بخش قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تقسیم می شد. در دوران قبل از انقلاب با برادر بزرگتر خود محمد اعلامیه های حضرت امام «ره»، را روی پره های سقفی محافل مختلف از جمله مدارس و مساجد به گونه ای جاسازی می کردند تا وقتی پنکه روشن می شد اعلامیه ها پخش می شد و مورد استفاده عموم قرار می گرفت. حتی کسانی که بد خواه بودند و نمی خواستند ناخوداگاه به دستشان می رسید.
وی در تمام جریانات سیاسی شهر منجمله واقعه دوازدهم دی ماه 1357، «گالیکش»، که منجر به شهادت هفت تن از برادران گنبدی شد شرکت داشت که به همکاری درگیری وی با زرنگی و چابکی خود را درون جوب آب پنهان می کند و به طور معجره آسایی جان سالم بدر می برند.
شهید حسینعلی، با کمک برادران بزرگش توانست با موفقیت مدرک دیپلمش را دریافت کند. او بیشتر اوقات فراغتش را با مطالعه کتاب های حضرت امام و دیگر کتاب های مفید اسلامی پر می کرد.
شهید حسینعلی، بعد از انقلاب فعالیتش رنگ تازه ای به خود گرفت و در سال 1359، وارد ارگان مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان گنبد گردید که وظایفش در بخش تبلیغات سپاه خلاصه می شد و در مراسم تشییع جنازه شهدا و برگزاری مجالس و تظاهرات و نماز جمعه همیشه فریادگر بود.
برادر کوچک شهید می گویند:
حسینعلی، بدون هیچ چشمداشتی کار می کردند و از مبلغ 2000 تومان حقوقی که دریافت می کردند 1000 تومان را خرج خانواده خود و من و مادرم چون تحت تکلف ایشان بودیم می کردند و 1000 تومان بقیه را که حقوق حق خود بود به صندوق بیت المال بر می گرداند.
شهید حسینعلی، در سال 1360، در سن بیست سالگی با دختر عمه خود ازدواج می کنند که ثمره این ازدواج پسری به نام مهدی می باشد.
پس از چندی که از جنگ می گذشت جهت سرکوبی ضد انقلابیون به کردستان اعزام گشت و مدت چهار ماه در آنجا به خدمت پرداخت. سپس برای بار دوم در تاریخ دوک آذر 1361، به منظور لبیک گفتن به ندای رهبر کبیر انقلاب به جبهه های غرب کشور یعنی منطقه مریوان در کردستان اعزام گردید. چون وظیفه اش تبلیغات و ارشاد بود به روستاهای اطراف رفته و به سخنرانی می پرداخت.
در تاریخ شانزدهم بهمن 1361، که جهت سخنرانی و تبلیغ دین و انقلاب به روستایی در اطراف مریوان رفته بود در هنگام بازگشت در بین راه توسط گروهک منحله کومله کمین خورده و همراه با دیگر برادران رزمنده خود در تاریخ شانزدهم بهمن 1361، به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
هم اکنون آنچه از شهید عزیز باقی مانده است یادگارش مهدی و خاطرات پر شور و شعور اوست که می تواند برای ما و نسل های آینده چراغ هدایت و روشنگری باشد.
روحش شاد یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
منبع معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرنده فرهنگی شهدا
نظر شما