آخرین خواسته شهید پرویز سنچولی؛ عكسهاى مرا چاپ كنيد و به دشمنان اسلام و ايران نشان دهيد
شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۱۵
چه زيباست لحظه مرگ سرخ عابد در راه معبود آنگاه كه چشم از همه جا بسته و دست نياز تنها بسوى او نهاده و پا بر جا در برابر هر چه غير او ايستاده جان بر كف مى آورد
به گزارش نوید شاهد گلستان؛ شهید «پرویز سنچولی»، یکم خرداد 1338، در روستای هاشم آباد از توابع شهرستان گرگان به دنیا آمد. پدرش ابراهیم، کشاورز بود و مادرش ترمه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. هجدهم اردیبهشت 1361، با سمت تک تیرانداز در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده عبداله شهرستان زادگاهش قرار دارد.
سخنم را با آيه اي از قران مجيد آغاز ميكنم.
وائن متم و قتلتم لا الى الله تحشرون
اگر در راه خدا بميريد و يا كشته شويد غم مداريد چه با رحمت ايزدى پيوسته و به سوى خدا محشور خواهيد شد. چه زيباست لحظه مرگ سرخ عابد در راه معبود آنگاه كه چشم از همه جا بسته و دست نياز تنها بسوى او نهاده و پا بر جا در برابر هر چه غير او ايستاده جان بر كف مى آورد.
اى دژخميان بگشائيد آتش سلاحتان را بر روى من كه بهترين طريق اتصال من به شمائيد طريق تنها طريق رستگاريه تعمقى ژرفمى طلبد آن عاشقانه در هوا پراكند و هر چه پاره تن آنها در سكوت خون فرياد فر مى آورد به خدا كعبه رستگار شدم.
بسوى خدا، وصيت نامه شهيد سرباز پرويز سنچولى مادر جان براى من نگران نباشيد و نگوئيد كه پسرم رفت شاد باش و شادى كن. و اگر از مرگ من بسيار ناراحت شديد و طاقت نياورديد گريه كن نه آنقدر كه صداى گريه تو را دشمن بشنود و شادى كند.
مادرجان من اگر شهيد شدم مرده نيستم و پيش خدا خشنودم و زنده ام ولى پيش شما نيستم و از شما جدايم. پدر جان از خداوند متعال مى خواهم كه به ما نيرو بدهد و ديگر برادرانم را براى نابودى كردن دشمن بفرستيد.
پدرجان شما تنها درختى بودى كه از ريشه شما غذا خوردم و مرا بزرگ كردى و اميدوارم كه براى من ناراحت نباشيد.
خدمت برادرانم: برادران من تا مى توانيد بعد از ما مشت خود را گره كرده و بر دهن امپرياليزم و صهونيسم بزنيد و ننشينيد كه برادرم رفته برادر جان من پيش خدا هستم و هميشه هستم و براى رفتن من و ديگران شادى كنيد.
خواهرانم: خواهر جان ما كسانى هستيم كه براى خدا و قرآن آسمانيمان مى جنگيم ما صلح نمى كنيم و بايد با زور با زوى خود دشمن را نابود كرده و از خاك بيرون رانده خواهران براى من ناراحت نباشيد و گريه نكنيد.
مادرجان : مرا درگلستان شهداى گرگان دفن كنيد و گل برويم بريزيد و عكس مرا كه با لباس نظام مقدس سربازى گرفتم بگذاريد جلوى چشمانم تا ببينم و مقدار پولى كه دارم هر كدام از شما و از خانواده برسد مطرح نيست به تمام دوستان و آشنايان و فاميلان و همسايه ها اگر بدى از من ديده اند مرا به كريمى خدا ببخشند و خواسنه من این است؛ عكسهاى مرا چاپ كنيد و به دشمنان اسلام و ايران نشان دهيد و به در وديوار ها بزنيد.
درود بر خمينى و ديگر پيغمبران
منبع معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرونده فرهنگی شهدا
نظر شما