انگیزه و هدف شهید نصرآبادی از رفتن به جبهه چه بود؟
يکشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۴۹
شهید "ابراهیم قربانی نصرآبادی" در وصیت نامه خود اینچنین می نویسد: هدف و انگیزه من از آمدن به جبهه یاری کردن دین خدا و انجام تکلیف شرعی است.
به گزارش نوید شاهد گلستان؛ شهید ابراهیم قربانی نصرآبادی، يكم تير 1344 در روستاي نصرآباد از توابع شهرستان گرگان به دنيا آمد. پدرش حسين، كشاورز بود و مادرش ليلا نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه در رشته تجربي بود. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. بيست و نهم مهر 1362 در مريوان توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به سر، دست و پا، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي امامزاده عبدالله شهرستان زادگاهش قرار دارد.
متن وصیت نامه:
به نام خدا
حمد و سپاس بر خداوند منان که ما را آفرید و ما در راه آن قدم نهادیم و راه را از چاه، نجات را از فریب و آب را از سراب مشخص نمود. سلام بر پیامبران از آدم تا خاتم الانبیاء که امت واحد تشنه نجات و کمال را با تزکیه و تعلیم و حکمت فرقان به سوی رشد عدل و به مستضعفین آموختند.
سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی که کتاب مبین پیامبر را برای ملتی مظلوم و در بند با بیانی روشن گشود و با پایمردی مرا داده ( اولی الامر ) خود راه جهاد مقدس را به همه آموخت. سلام بر امتی که پیام الهی را با دل و جان شنید و از تن و جان در راه رضای او گذشت تا به آستانه حیات و نظام اسلامی رسید.
هراس آن دارد که شهادت مکتب او نیست . ( امام خمینی )
شهدا شمع محفل بشریتند
شهادت جرقه ایست که شهید وقتی به آن درجه رسید گناهش در آتشی که تولید کرد نمی سوزد. یعنی انسان مرده و متحرک که این همه گناه را به دوش می کشد با شهید شدنش پاک میشود و شهدا شمع محفل بشریتند .
ای امام، ای روحم ای جانم ای برترین انسان ها گوش به فرمان تو بوده و غسل شهادت کردم و لباس رزم را به تن کرده و راهت را با خون سرخم نشانه گذاری کردم. صدای رسایت را شنیدم که فرمودی ما از جنگ نمی هراسیم چون مرد جنگیم و از محاصره اقتصادی نمی هراسیم چون مرد رمضانیم.
تصمیم داشتم وصیت نامه ای ننویسم. چون می بینم کسانی که شهید می شوند و به لقاالله می پیوندند، از صالحان و نیکوکاران هستند لذا وصیت نامه ای تقدیم امت حزب الله و پدر و مادر عزیزم می کنم.
هدفم یاری کردن دین خداست
بعد از این تصمیم نگاهی به انگیزه آمدنم به جبهه انداختم که به چه انگیزه ای به جبهه آمدم و هدفم از جبهه آمدن چیست؟ سلاحم چیست؟ کور دلان و منافقان از خود بی خبر بداند که هدف من و تمام برادرانی که با خلوص نیَت و با قلبی پاک و ایمانی قوی به جبهه اعزام می شوند هدف و انگیزه مان بخاطر پول و مال نیست. بلکه هدفم یاری کردن دین خدا و انجام تکلیف شرعی خود است.
راهم فی سبیل الله راه محمد رسول الله راه امام خمینی روح الله است و سلاحم ندای الله اکبر خمینی رهبر است که تا خون در رگ دارم فریاد می زنم و به گوش تمام مسلمین جهان می رسانم.
پیر جماران را تنها نگذارید
پس از مشخص کردن راه چند سفارشی به این امت حزب الله و شهید پرور دارم:
اولین سفارش من این است که این امام عزیز و این پیرجماران که تا آخرین قطره خون خود درخت اسلام را آبیاری کرده و از جان و مال خود دست کشیده را تنها نگذارید و به سخنان آن گوش بدهید. وجود امام را نعمتی بزرگ برای خود بدانید که خداوند بر ما منت نهاد تا چنین فردی که ما را از فساد و منجلاب که در آنها غرق بودیم نجات داد. اگر سپاسگزاری نکنیم دچار غضب الهی می شویم. امام را در سر نمازهایتان دعا کنید و از فرمان او سرپیچی نکنید.
وحدت کلمه را حفظ کنید
از روحانیون پیرو خط امام حمایت کنید و آنها را تنها نگذارید. وحدت کلمه را که مبارزه بزرگی علیه دشمنان اسلام است حفظ کنید. به خاطر مسائل کوچک اختلاف بوجود نیاورید. از برادران پشت جبهه می خواهم که جبهه ها را هرچه باشکوهتر پر کنید. جبهه دانشگاهی است که کنکور آن ایثار و درس آن اخلاق و کلاس آن شهادت است. نمازهای جمعه را هرچه با شکوهتر انجام دهید. زیرا دشمنان اسلام از نمازجمعه شما می ترسند.
دعاها را هرچه بیشتر و با شکوه و جلال انجام دهید مخصوصاً دعای کمیل و توسل. دعای کمیل شرَاره های آتشی است که از قلب و روح علی برخواسته و آنرا به دوست خود کمیل یاد داده است. تقوا را نصب العین خود قرار دهید.
اسلام را یاری کنید
به خانواده های شهدا سرکشی کنید و با آنها برخورد اسلامی کنید و با مجروحین و معلولین جنگ خوشرفتاری کنید. از برادران بسیجی و انجمن اسلامی می خواهم که اسلام را یاری کنند و جبهه ها را پر کنید و مطالعه اسلامی را فراموش نکنند و فعالیتهای اسلامی و وحدت خود را بیشتر کنند.
من از امام جمعه شهرستان گرگان می خواهم که هروقت به ملاقات امام عزیزمان رفت سلام سرباز کوچک خود را به آن برساند و بگوید که ما تا آخرین قطره خونمان از اسلام و دین مقدس یاری و حمایت می کنیم.
شما ای پدر و مادر عزیزم به خاطر زحماتی که برایم کشیده اید و رنج هایی که برای بزرگ کردن من متحمل شده اید و می دانم که داغ فرزندتان برای شما مشکل است ولی پدر و مادرم خوشحال باشید که فرزند نالایق شما در جوار شهدا خوابیده و به مهمانی حق تعالی رفته است تحمل و صبر داشته باشید زیرا خدا صابران را دوست می دارد.
استوار باش چون کوه
هرموقع که خواستید برای من گریه کنید به یاد غریبی حسین (ع) و فرزندان حسین و اسیری زینب (س) بیفتید و گریه کنید. مادر عزیزم باید زنی باشی که وقتی سربریده ام را برایت به ارمغان آوردند آن را به میدان جنگ برگردانی و مانند کوه استوار باشی و خوشحال باشی. شما ای برادرانم راه برادرت را ادامه بدهید و در هرکجا هستید برای دین مقدس اسلام از آن تا قطره خونتات حمایت کنید و سرنمازهایتان امام عزیز را دعا کنید.
شما ای خواهرانم مانند زینب استوار باشید و ندای الله اکبر خمینی رهبر بر سردهید و برای اسلام با دل و جان همکاری لازم را بعمل آورید.در خاتمه از دوستان و آشنایان که من اگر آنها را اذیت کردم حلالیت می طلبم .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار .
ابراهیم قربانی دوم شهریور 1362
منبع معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرونده فرهنگی شهدا
نظر شما
