چکمه قرمز
به گزارش نوید شاهد گلستان؛ شهید نورمحمد پرون، سوم آبان ۱۳۳۹ در روستای بناور از توابع شهرستان بندر ترکمن چشم به جهان گشود. پدرش آق اویلی، چوپان بود و مادرش قاربی بی نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. او نیز چوپان بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. هجدهم شهریور ۱۳۶۲ در کوشک بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای روستای پنج پیکر تابعه شهرستان زادگاهش واقع است.
خاطره ای به نقل از برادر شهید
در یکی از روزهای سرد زمستانی یک روز عصر وقتی پدرم از بازار به خانه آمد در دستش چکمه ای قرمز و براق، خودنمایی می کرد همه بچه ها با ذوق و شوق به سوی پدر رفتیم تا بدانیم آن چکمه سهم چه کس است. پدر دستی بر سر همه ما از روی محبت کشید ولی چکمه را به برادر کوچکترم نورمحمد داد. او وقتی چکمه را دید با خوشحالی دستان پدر را بوسید و چکمه را محکم در بغل گرفت و به حیاط رفت تا آن را به پایش کند.
انصافا چکمه زیبایی بود و من چقدر دوست داشتم آن سهم من می شد به همین دلیل با دلخوری به گوشه ای از اتاق رفتم و خود را سرگرم درس خواندم کردم. لحظاتی بعد نورمحمد که متوجه ناراحتی من شده بود نزد من آمد و چکمه هایی را که لحظاتی قبل با خوشحالی به پا کرده بود را به من داد و گفت: بیا برادر جان من این چکمه ها را دوست ندارم. این برای تو، من بعدا یکی دیگر می خرم. به چشمان معصومش نگاهی کردم؛ در اوج نیاز و علاقه ایثار می کرد چطور ممکن بود برادری که دو سال از من کوچکتر است انقدر ایثار و از خودگذشتگی از خود نشان داده در حالی که من از خوشحالی او خوشحال نشدم. در حالی که برادر کوچکترم را که حالا نزد من یک مرد بزرگ بود محکم در آغوش گرفته بودم با لبخند گفتم: برادرجان این کفش برای خودت.
سالها بعد برادرم در جبهه های جنگ به شهادت رسید. وقتی همرزمانش از ایثار و از خودگذشتگی های نورمحمد در صحنه های نبرد برایمان تعریف می کردم من فقط لبخند می زدم.