هفته دولت؛ فصل شهادت خادمان ملت/ شهید «کارمند اداره آموزش و پرورش شهرستان کردکوی»
دلم می خواهد در این دنیا گمنام زندگی کنم و هیچ کس از ماهیت من با خبر نباشد و دوست دارم مانند شمع بسوزم و احدی اشک مرا نبیند دوست دارم چون ستاره ای تک نور در اوج آسمان شب بتابم ولی کسی مرا نبیند دوست دارم، که از عشق معشوق بسوزم ولی کسی به آن پس نبرده دوست دارم که در راه خدا فانی شوم.

نوید شاهد گلستان؛ شهید مرتضی رحیمی/ پانزدهم تیر 1334، در روستای النگ از توابع شهرستان کردکوی به دنیا آمد. پدرش مصطفی، کشاورز بود و مادرش سیده عزیزه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت. کارمند آموزش و پرورش بود. سال 1360 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. چهارم دی 1365، با سمت فرمانده گروهان در ام الرصاص عراق به شهادت رسید. پیکر وی مدت ها در منطقه بر جا ماند و بیست و هشتم خرداد 1376، پس از تفحص در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم زادگاهش به خاک سپرده شد.

+دستخط وصیت نامه شهید

بخش اول وصیت نامه شهید کارمند اداره آموزش و پرورش شهرستان کردکوی مرتضی رحیمی

لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ.

خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمىکند. (انسان،) هر کار )نیکى) را انجام دهد، براى خود انجام داده; و هر کار (بدى) کند، به زیان خود کرده است. (مؤمنان مىگویند( پروردگارا ! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا!تکلیف سنگینى بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر گناه و طغیان،) بر کسانى که پیش از ما بودند، قرار دادى! پروردگارا ! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرر مدار! و آثار گناه را از ما بشوى! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مایى، پس ما را بر جمعیت کافران، پیروز گردان!

با سلام به پیشگاه امام عصر(عج) یگانه منجی عالم بشریت و نایب بر حقش امام کبیر و درود به شهدای گلگون کفن خصوصاً سرور شهیدان، شهید مظلوم بهشتی که به فرموده امام او یک ملت بود، برای این ملت و همچنین دعای خیر برای تمامی رزمندگان اسلام، بار دیگر یاد خدای منان دست حق پناهان داد و سعادت نصیب این حقیر شد که در صف سربازان امام زمان قرار بگیریم اگر چه لیاقت چنین افتخاری را نداریم.

زیرا سرباز امام زمان شدن لیاقت، شجاعت، سعادت و خلوص می خواهد که ما فقط سعادت داخل صف شدن را پیدا کرده ایم، و بار خدایا از اینکه چنین سخن بگویم ما را به خودمان وامگذار مبادا که بر خود مغرور گردیم، این چند سطر را به عنوان سفارش برادر حقیرتان بپذیرید.

و این وصیت را ساعاتی چند قبل از عملیات برایتان می نویسم :

خداوندا از تو می خواهیم که در این عملیات الی النور که اهداف آن حرکت بسوی نور علیه ظلمت می باشد. مرا یاری کنی و مرا از شیاطین درون و برون نگه داری.«آمین»

«پروردگارا»

دلم می خواهد در این دنیا گمنام زندگی کنم و هیچ کس از ماهیت من با خبر نباشد و دوست دارم مانند شمع بسوزم و احدی اشک مرا ببینم دوست دارم چون ستاره ای تک نور در اوج آسمان شب بتابم ولی کسی مرا نبیند دوست دارم، که از عشق معشوق بسوزم ولی کسی به آن پس نبرده دوست دارم که در راه خدا فانی شوم.

و جسم و جانم را فدای او نمایم، و خون من خمیه ای جوشان شود و درخت انقلاب اسلامی را آبیاری کند، دوست دارم که در راه معشوق جسم من تکه تکه شوم و هر تکه ای به افق های دور پرتاب شود. ولی کسی از آن بویی نبرد، دوست دارم که قلبم، مملو از عشق گردد و آن هم عشق به الله.

+دستخط وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

با کافران جهاد کنید تا فتنه و فساد از روی زمین بر طرف شود و همه را آئین خدا باشد/الحمدلله، اشهدان لااله الاالله وحده لاشریک الله و اشهدان محمد عبده و رسوله اللهم صل علی محمد و آل محمد.

اکنون که چند سطر را به عنوان وصیت نامه می نویسم.برای چندمین بار است که می نویسم هر بار در انتظار شهادت نشستم به این درجه دست نیافتم.

زیرا که لیاقتش را نداشتم برای اینکه دوستان و یاران همسنگرم همه رفتند، و به لقاءالله شتافتند. زیرا آنها سبک بالانه بودند که توشه لازم را جهت سفر طولانی اندوخته کرده بودند و آماده بودند و هیچ وابستگی به دنیا نداشتند و دنیا برایشان قفسی محسوب می شد.

و دل از دنیا کندند، و بسوی ملکوت اعلی پرواز نمودند، اما وای بر که گناهانم و این از پروانه بسوی معبود گردید، شاید خداوند از روی رحمت خود فرصت دیگری را دهد، به من تا بتوانم توشه لازم را جمع کنم، و بتوانم خود را به قافله سبک بالان برسانم.

به هر حال از خداوند طلب عفو و بخشش گناهانم می کنم، که مرگ در راه او نصیبم گردد. هر چند رسیدن و دست یافتی به آن درجه مختص بندگان خالص و صالح خداست و فاصله گناهکاران را به آن مرتبه زیاد است ولی به فضل خداوند اعتماد می کنم و با فجلت و تواضع در پیشگاه از توبه می کنم و امیدوارم که به حق محمد و آلش بر این حقیر ترحمی نماید.

و از گناهان و معصیتهای من در گذرد و اعمالم را قبول نماید و توفیق شفاعت حسین (ع) و همه معصومین را نصیب من بگرداند.

خداوندا، بارخدایا، از روی فضلت با ما معامله کن نه از روی عدالت، ای خدای منان، ای غفار، ای نناد و ای و ارحم الرحمین ما را ببخش، زیرا نافرمانی های زیادی را مرتکب شده ایم، نعمت های زیادی نصیب ما نمودی ولی شکرگزار بجای نیاوردیم.

و همیشه از تو غافل بودیم و هدف و آرمانهای را فراموش کردیم، و اگر بی اعتناعی از احکام و دستوراتت نمودیم ما را ببخش و بالاخره محکم عفو برجرائم اعمالمان بکش و طاعات قلیل ها را بتوان بفرما.

خداوندا چنان نیرویی به من عطا کن تا صف دشمن را از هم پاره کنم، و بر آنها بتازم و اگر گلوله هایشان سینه من را می درد بجای آخ گفتن شکرت را بجای آوردم.

امت شهید پرور و ایثارگرفداکاریهای شما آنقدر زیاد است که توانایی وصف آن را ندارم و اجرتان آنقدر زیاد بزرگ است که بایستی خداوند آن را بدهد.

ای ملت امام عزیز و راهران راه حق و حقیقت حضور شما در صحنه و ایثارگریهای شما، فرزندان شما به پیروزی می رسند و بی شک حضور مداوم و شما و پیروی خالصانه از ولایت فقیه می توانید روی پای خود بایستند.

ادامه دارد...

اصل وصیت نامه شهید مرتضی رحیمی


منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده