نقش قزاق ها در دوران دفاع مقدس
حال من خوب است و بدون هيچگونه دردسر به يگان خودمان رسيدم. هوا بسيار گرم است. حال من خوب است، نگران حال من نباشيد.
به گزارش نوید شاهد گلستان:  «شهید عبدالمطلب شادکام»، بیستم خرداد 1349، در روستای چای بوئی از توابع شهرستان گنبد کاووس به دنیا آمد. پدرش «بایجان»، کارگر بود و مادرش «بخت بی بی»، نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. سرباز ارتش بود. بیست و چهارم دی 1369، در فکه، ارتفاعات برغازم دشت آزادگان بر اثر ریزش سنگر و ضربه مغزی به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. 
 نامه نگاری «شهید عبدالمطلب شادکام»، با برادر
نامه نگاری شهید با برادرش رجب

نامه اول به برادر:
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت برادر عزيزم رجب 
ضمن عرض سلام، سلامتي شما برادر عزيز را از درگاه ايزد منان خواستار و خواهانم. اميدوارم كه حال شما برادر عزيزم خوب باشد و هيچگونه ناراحتي نداشته باشيد. باري اگر جوياي حال و احوالات اينجانب عبدالمطلب را خواسته باشيد، به‌شكر خداوند حالم خوب است. 

برادر جان من در هفتم بهمن 1368، به مرخصي شهرستاني رفتم و در ساعت پنج و سی دقیقه  بعدازظهر بیست و چهارم اسفند 1368، به منطقه برگشتم. برادر جان از طرف من هيچگونه ناراحتي نداشته باشيد. هر چه مين در منطقه بود پاكسازي شده است و در اين مورد هيچگونه ناراحتي نداشته باشيد. من مواظب خودم هستم. 

من در مرخصي فقط يك روز به «يلمه» رفتم و بقيه‌اش را كار كردم. راستي برادر جان، اضافه خدمت بخشيده شد يا نه؟

اميدوارم كه همه اضافه خدمتت تمام بشود و به آغوش گرم خانواده برگرديد. ما اينجا هر 40 يا 42 روز 17 يا 18 روز مرخصي داريم. در جواب نامه بنويس كه كي خدمتت تمام مي‌شود. ديگر عرضي ندارم جز سلامتي شما برادر عزيز. راستي جبار ملا را در گنبد ديدم كه گفت خدمت را تمام كردم. 
بیست و پنجم اسفند 1368، عبدالمطلب شادكام- امضاء

نامه دوم به برادر:

بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت برادر عزيزم رجب 
خدمت برادر عزيز و ارجمندم رجب
سلام عرض مي‌كنم. ضمن عرض سلام، سلامتي شما برادر عزيز را از درگاه ايزد منان خواستار و خواهانم و اميدوارم كه حال شما خوب بوده و هيچگونه ناراحتي و مشكلي در رابطه با خدمت نداشته باشيد و سلام برادر كوچكت عبدالمطلب شادكام كه از فرسنگ‌ها راه مي‌فرستم، پذيرا باشيد.

باري اگر جوياي حال و احوالات اينجانب عبدالمطلب را خواسته باشيد، به‌ شكر خداوند يكتا حالم خوب است و هيچگونه ناراحتي و مشكلي ندارم به جز دوري از شما. برادر عزيز اين نامه را در تاريخ سیزدهم فروردین 1369، شب ساعت 9 در دكان قانش در گنبد مي‌نويسم. 

كنارم شاپور قالاد و حاجي محمد قزاق فرزند يگن است. اگر بخواهي از عروسي‌ها و نامزدي‌ها برايت بنويسم در تاريخ بیست و ششم اسقند 1368 عروسي مشهد قزاق فرزند قره بوده است و لقمان را با دختر عدل ايستگلدي يعني تري نامزد كرده‌اند و بعد از ماه رمضان عروسي آتاباي كورپه با خواهر حق بردي و عروسي جبار قزاق برادر قاپي است برگزار مي‌شود و از بقيه خبري ندارم. 

برادر عزيز الان من در مرخصي هستم و ناز قلي از بندرتركمن 1000 متر زمين خريده است. در حال حاضر همه اعضای خانواده خودمان و داداشم آنه محمد و عمو دهقان خوب هستند و همينطور حال همه خواهرانمان خوب است. 

راستي الياس بگنجي مولدا درس طلبگي را ترك كرده و به خدمت رفته و حالا در تهران دوره آموزشي را مي‌بيند. راستي برادر هيچ وقت ناراحت نباش، خدمت را به زودي تمام مي‌كنيد و به آغوش گرم خانواده بر مي‌گردي. ديگر عرضي ندارم. از طرف خانه و فاميلان نگراني نداشته باشيد. اميدوارم كه به همين زودي خدمت را تمام كرده و صحيح و سالم به خانه برگرديد.
عبدالمطلب شادكام- 13/1/69  


نامه سوم:
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت برادر عزيزم رجب 
اولا سلام عرض مي‌كنم و اميدوارم كه حال شما برادر عزيز خوب باشد و هيچگونه ناراحتي نداشته باشيد. باري اي برادر عزيز حال و احوالات اهل خانواده چطور است. حال خانواده آنه محمد و عمو دهقان چطور است.
 
حال من خوب است و بدون هيچگونه دردسر به يگان خودمان رسيدم. هوا بسيار گرم است. حال من خوب است، نگران حال من نباشيد. 

راستي رجب به‌خانه آمد. سلام مرا به همه اهل خانواده خودمان و خانواده‌هاي داداشم آنه محمد  و عمو دهقان و خواهرانم برسانيد. من در  در تاريخ 21/4/69 به مرخصي شهرستاني مي‌آيم. چند عكس‌ را مي‌فرستم خيلي خوب نگاه داريد. ديگر عرضي ندارم بجز سلامتي شما.
اگر رجب به خانه آمد زود نامه بنويسد. عبدالمطلب شادكام- دوم تیر 1369
منبع: معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرونده فرهنگی شهدا
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده