شعله عشق تو در دلم زبانه می کشد!
سهشنبه, ۲۶ شهريور ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۲۶
سردار شهید حسن امام دوست در نامه ای به فرزند خود می نویسد « نازنینم چگونه می توانستم به سوی تو باز آیم در حالیکه دشمن هر روز ناجوانمردانه بر شهرها و روستاهای ما می تاخت و صدها چون تو را که همه برای من عزیز بودند در آغوش مادرشان به خاک و خون می کشید.»
به گزارش نوید شاهد گلستان؛ شهید حسن امام دوست، پنجم اردیبهشت 1340 در شهرســتان زابل چشــم به جهان گشود. پدرش گلزار، کشــاورز بود و مادرش صغرا نام داشــت. تا پایان دوره کارداني در رشــته علوم و فنون نظامي درس خواند. سال 1358 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان پاســدار در جبهه حضور یافت. بیست و نهم مهر 1362 با سمت فرمانده گردان تیپ ثارالله در مریوان هنگام درگیري با گروههاي ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به سینه، شهید شــد. مزار او در گلزار شــهداي امامزاده عبدالله شهرستان گرگان واقع است.
بار خدایا؛
از مشقت سفر و اندوه بازگشتن که بر اثر مرگ کسان یا تلف شدن مال پیش آید و بدی نگاه کردن مردم در اهل و مال و فرزند به تو پناه میبرم.
بار خدایا، تو سفر همراه و در خانه جانشین من و غیر از تو کسی نیست که بتواند در سفر همراه و در وطن جانشین باشد. زیرا هر که در وطن جانشین باشد در سفر همراه نیست و هر که همراه باشد جانشین نیست. «امام علی ع»
خدمت همسر عزیزم سلام؛
امیدوارم صمیمانه ترین سلام های گرم و درودهای بی پایان و آتشینم را که از اعماق قلبم سرچشمه می گیرد و از کربلاهای ایران می گذرد و با عزمی استوار و اراده ای پولادین بپذیرد. اگر جویای احوالات اینجانب را خواسته باشید شکر الحمدالله صحیح و سالم در سایه یزدان پاک در قسمتی از جبهه های حق علیه باطل مشغول خدمت می باشم.
همسرم، ای که فاطمه وار با زندگی محقرمان ساختی و تمام هم و غم تو در طول زندگی کوتاه و پربارمان در ساده زیستن بود جای خالی مرا برای فرزندمان پر کن و بکوش که فرزندی برای اسلام ببار آوری که مایه سرافرازی و افتخار باشد. و بدان هر لحظه ای که برای بارور ساختن و پرورش نهال کوچکمان و ثمره زندگی میگذرانی عبادتی بزرگ انجام میدهی و خداوند بزرگ در ازای لحظه های آن نیز به تو پاداش و ثواب میدهد.
کودکم،
شعله عشق دیدار تو درد لم زبانه می کشد و خیلی دلم می خواست برای یکدفعه هم که شده شما را ببینم.
اما نازنینم چگونه می توانستم به سوی تو باز آیم در حالیکه دشمن هر روز ناجوانمردانه بر شهرها و روستاهای ما می تاخت و صدها چون تو را که همه برای من عزیز بودند در آغوش مادرشان به خاک و خون می کشید.
مادرم،
ای موجود پاک بی آلایش ای فرشته آسمانی ای عزیزترین موجود خالق یکتا از فرسنگ ها راه دور صمیمانه ترین سلام های گرم و آتشینم را بپذیزد.
مادرم چگونه جواب گرمی زحمات پاک و خالصانه شما گردم، بزرگترین حقی که شما به من دادید همانا پرورش در محیط اسلامی و مذهبی خانواده بوده و خدا هنوز اجر و پاداش شما را خواهد داد. به امید پیروزی نهایی اسلام به رهبری امام خمینی والسلام .
منبع معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرونده فرهنگی شهدا
نظر شما