روایت خانه نشینی یک جانباز قطع نخاعی در گلستان
سهشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۵۳
در شرایط کنونی که کارشناسان برای در امان ماندن از خطر ویروس کرونا خانهنشینی را به همه پیشنهاد میدهند بارها پیشآمده که ذهن ما به سمت کسانی برود که سالیان سال به علت بیماری خانهنشین شدهاند!! در این میان شیرمردانی هستند که سالها پیش با ازخودگذشتگی جان خود را برای دفاع از ارزشهای اسلام پیش کش کردند و حالا مدتهاست که خانهنشین شده اند.
به گزارش نوید شاهد گلستان؛ در شرایط کنونی که به علت در امان ماندن از خطرات ناشی از ویروس کرونا پزشکان و کارشناسان قرنطینه خانگی را توصیه میکنند. شاید پذیرش این موضوع برای بسیاری از ما ساده نباشد، زیرا از انجام کارهای روزانه خود محروم میشویم.
در این شرایط ذهن ما سراغ افرادی کشیده میشود که سالیان سال به دلایل مختلف مجبور شدهاند در خانه بمانند. شاید این محدودیتها برای ما چند ماه باشد. ولی افرادی هستند که سالیان پیش برای دفاع از ارزشهای اسلام، از جان خود گذشتند و با ازخودگذشتگی خود مجبورشدند بیشتر عمر خود را بر روی تخت دراز بکشند و به نقطهای خیره شوند. افرادی که صندلی ویلچر یا دستگاه اکسیژن دیگر جزء جداییناپذیری از زندگیشان شده است.
در راستای معرفی یکی از همین دلاورمردان نوید شاهد گلستان، سراغ "حاج ابراهیم ریاحی" جانباز 70 درصد قطع نخاعی از اهالی روستای هزارجریب رفته است تا در گفتگو با وی سبک زندگیاش را در دوران کرونایی توصیف کند.
حاج ابراهیم در ایام دفاع مقدس چندین مرحله در مناطق جنگی حضور پیدا کرد. او به عشق امام و برای دفاع از اسلام، وطن و ناموس دست از پا نمیشناخت. حتی بیقرارهای همسر و از دنیا رفتن دو کودک خردسالش به فاصله چند روز نتوانست مانع رفتن او به جبهه شود. چراکه دفاع از وطن را یک واجب شرعی میدانست.
ریاحی از روزهای مبارزه در دفاع مقدس، چنین گفت: سال 1361 نوزدهساله بودم که برای بار اول به عشق امام و رهبرم با عضویت در بسیج رهسپار جبهههای جنگ شدم. 45 روز در عملیات بیتالمقدس دوشادوش رزمندگان از وطنم دفاع کردم و بعد از آن به خانه بازگشتم. دو فرزند پسر داشتم که براثر بیماری به فاصله چند روز هر دو را از دست دادم. آن زمان روحیه من و همسرم بسیار بد بود. از یک طرف غم از دست دادن فرزندانم و از طرف دیگر عشق دوباره برای حضور در جبهه لحظهای من را آرام نمیگذاشت.
طی سالهای 61 تا 64 خداوند دوباره به ما دو فرزند هدیه داد. فرزند دومم چهلروزه بود که دوباره عازم جبهههای نبرد شدم.در عملیات والفجر 8 من بهعنوان خمپارهانداز در عملیات شرکت کرده بودم. قرار بود برای گرفتن سنگرهای دشمن از استخر آبی که سه کیلومتر طول داشت گذر کنیم تا به سنگرهای دشمن برسیم. در طول مسیر یک روحانی مجروح شده بود. بهسختی او را از آب بیرون کشاندم و درون یک سنگر بردم تا گروه امداد برای نجاتش بیایند. دشمن در حال عقبنشینی بود من اسلحه یکی از شهدا را برداشتم و به سمت سه عراقی که در حال عقبنشینی بودند تیراندازی کردم. در یکلحظه عراقیها با منور آسمان شب را مثل روز روشن کردند. ناگهان یک خمپاره به سمت من پر تاپ کردند و من دیگر چیزی متوجه نشدم.
وقتی به هوش آمدم امدادگران در حال انتقال من به بیمارستان اهواز بودند. بعد از آن من را به تهران و سپس به مشهد منتقل کردند. طی شش ماهی که در بیمارستان مشهد بودم چندین عمل سخت جراحی روی من انجام شد و من براثر اصابت ترکش برای همیشه قطع نخاع شده بودم. بعد از آن به گرگان منتقل شدم و سالهای خانهنشینی من آغاز شد.
این جانباز قطع نخاعی در رابطه با سالهای خانهنشینی اظهار داشت: به علت ضایعات نخاعی من مجبور شدم بیشتر ساعات عمر خودم را درون خانه سپری کنم. در تمام این سالها بیشتر مطالعه میکردم و توانستم دیپلم خود را بگیرم و موفق به اخذ فوقدیپلم در رشته تربیتبدنی شدم.
بعد برای پر کردن اوقات فراغت بهاتفاق همسرم مشغول درست کردن صنایعدستی شدم و با فروش آنها بخشی از درآمد خود را به نیازمندان اهدا کردم.
ریاحی در ادامه افزود: این روزها برای مقابله با این ویروس منحوس ما باید به توصیه پزشکان گوش دهیم و در خانه بمانیم. این تنها راه در امان ماندن و پیروز شدن بر این ویروس است. در یک برهه از زمان وقتی دشمن به ما حمله کرد از پیر و جوان کسی در خانه نماند و برای دفاع از کشور در مناطق مختلف جنگی آماده دفاع شدیم. شرایط امروز فرق کرده است ما باید به توصیه مدافعان سلامت برای پیروزی بر این جنگ بیولوژیک در خانه بمانیم. درست است تحمل این شرایط برای خیلی از افراد سخت است ولی با توکل بر خدا و یاری امام زمان حتما از این جنگ هم سربلند بیرون خواهیم آمد.
این جانباز در پایان بابیان این جمله که دعای خیر شهدا و ایثارگران همیشه و در همه حال پشت سر مردم و جامعه سلامت است افزود: در هیچ شرایطی رهبر را تنها نگذارید و راه شهدا را سرلوحه زندگیتان قرار دهید تا بتوانید رستگار از این آزمون زندگی خارج شوید.
گفتگو از تینا سیادولانی
نظر شما