جنگ و شهدا در استفتائات امام خمینی(ره) – بخش دوم
چهارشنبه, ۰۲ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۳
نوید شاهد _ غلامرضا خارکوهی جانباز و پژوهشگر دفاع مقدس می گوید: «تاکنون جنگ بیشتر از نگاه نظامی مورد کنکاش نویسندگان قرار گرفته است درحالی که جنگ ما به تعبیر امام راحل "جنگ عقیدتی" بود. لذا تحقیق و تدقیق در اینگونه استفتائات، هم مکمل تاریخ نظامی و سیاسی دفاع مقدس است، و هم ضرورتی است انکار ناپذیر برای افزایش دانش نسل امروز جامعه.»
به گزارش نوید شاهد گلستان؛ در طول 8 سال دوران دفاع مقدس- یعنی از سال 1359 تا 1367 مردم و رزمندگان و خانواده های شهدا و ایثارگران سوالات شرعی زیادی داشتند که در قالب استفتاء از محضر رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی که هم رهبر بود و هم مرجع تقلید، به صورت مکتوب می پرسیدند.
این سوالات درباره موضوعات مختلف جبهه و جنگ و مسایل مربوط به دفاع، شهدا، جانبازان و اُسرای در بند زندانهای رژیم بعث صدام- رئیس جمهور معدوم عراق- بود. این استفتائات اکنون مثل یک گنج مذهبی و تاریخی در اختیار ماست که با مطالعه آن می توان به ابعاد مختلف جنگ و حساسیت های شرعی مردم در این زمینه دست یافت و نیز می توان به طور کلی به فضای کُلی افکار عمومی جامعه ایثارگران ایران در آن زمان، پیرامون جنگ و شهادت از نظر عبادی پی بُرد.
ما به لحاظ اهمیت این موضوع بخشی از سوالات و استفتائات فوق را همراه با پاسخ های شرعی امام خمینی در اینجا می آوریم تا علاوه بر مطالعه آن، پژوهشگران اقدام به استخراج سوژه های علمی و تحقیقانی از این سوالات بنمایند تا عمق این سوال و پاسخ ها، در آن دوره تاریخی جنگ 8 ساله بیشتر نمایان شود.
تاکنون جنگ بیشتر از نگاه نظامی مورد کنکاش نویسندگان قرار گرفته است درحالی که جنگ ما به تعبیر امام راحل "جنگ عقیدتی" بود. لذا تحقیق و تدقیق در اینگونه استفتائات، هم مکمل تاریخ نظامی و سیاسی دفاع مقدس است، و هم ضرورتی است انکار ناپذیر برای افزایش دانش نسل امروز جامعه. اینک متن سئوالات و پاسخ ها را در چند بخش تقدیم می کنیم.
س- آيا براى دفاع از اسلام و جمهورى اسلامى اجازه امام يا مرجع تقليد لازم است يا خير؟
ج- دفاع از اسلام و جمهورى اسلامى به هر نحو ممكن بر تمام مكلفين واجب است و مشروط به اجازه نيست.
س - اگر دشمن كافر صهيونيستى، منطقهاى از كشور اسلامى را اشغال نظامى كند و مسلمانان ساكن آن منطقه با عِلم بر اینکه اگر مقاومت كنند، زیانهایی براى آنان از قبيل زندان و بازرسى خانهها و امثال آنها را خواهد داشت، آيا بر آنان واجب است كه به دفاع از خود قيام كنند؟ و حتى درصورتیکه يقين داشته باشند كه دفاعشان منجر به شهادت خواهد شد آيا بر آنان واجب است كه مجاهدين اسلامى را كه عمليات نظامى انجام مىدهند، از جهت مادى و معنوى كمك كنند يا خير؟
ج- دفاع واجب است و بر مسلمانان لازم است آنها را كمك كنند.
س - آيا نبرد با دشمن متجاوز بر مردم همان شهر يا كشور واجب است يا بر همه مسلمين؟
ج- دفع دشمن متجاوز بر تمام مسلمين واجب كفائى است.
س - در چه صورت شركت در جبهه اسلام بر همگان واجب است؟
ج- در موقع كه اسلام يا بلد اسلامى مورد هجوم واقع شود و بهقدر كفايت نيروى مدافع در جبهه حاضر نشده باشد.
س - اگر انسان شك كند كه مجاهدين حق به حد كافى هستند يا نه آيا شركت در جبهه بر او واجب است يا نه؟
ج- تا اطمينان به وجود نيروى كافى در جبهه حاصل نشود شركت واجب است.
س - هل ان الذى يريد الجهاد فى سبيل اللّه او الدفاع عن ديار الاسلام مع الكفاية يجب عليه ان يستأذن والديه و لو مع بعدهم و عدم علمهم؟ و على فرض ان الشرع لا يجوز الذهاب من دون اذنهم، فهل سماحتكم تعطون الاذن فى الذهاب فيحق لنا الذهاب الى الجبهات؟
ج- الدفاع عن الاسلام و المسلمين و بلادهم واجب كفائى و لا يجب فى مثله الاستيذان من الابوين.
س - اینجانب خيلى دوست دارم به جبهه بروم و با دشمنان اسلام بجنگم ولى پدر و مادرم مىگويند سن تو بيشتر از 12 سال نيست. آيا تكليف من چيست؟
ج- بر غير بالغين شركت در جبهه واجب نيست
س - دانشآموز سال سوّم راهنمايى هستم؛ براى شركت در مبارزه حق عليه باطل در بسيج ثبتنام كردهام، ولى پدر و مادرم مىگويند كه: «تو زود است به جبهه بروى!» و بدين طريق مانع رفتن من به جبهه شده و مرتّب در خانه دعوا داريم و مرا از خانه بيرون مىكنند و باعث آزار من مىشوند، خواهشمند است بفرماييد تكليفم چيست؟
ج- مراعات حال والدين خود را بنماييد.
س - [آيا براى] نوجوانى كه به حدّ بلوغ شرعى نرسيده و تحت الولايه پدر هست، براى رفتن به جبهه جنگ اجازه ولى لازم است؟
ج- رفتن بر غير بالغ لازم نيست.
س - آيا پسرى كه هنوز به سنّ بلوغ نرسيده، مىتواند در جبههها شركت نمايد؟ و آيا اجازه پدر و مادر شرط است؟ اجازه والدين در مورد افراد بالغ چگونه است؟
ج- مادامیکه جبههها نياز به نيرو دارد، رفتن به جبهه بر بالغين واجب است و رضايت والدين شرط نيست و بر غير بالغ واجب نيست و لو با اجازه ولى شرعى اقدام نمايد.
س- قبل از فرمان صريح حضرتعالی در مورد رفتن به جبههها در يك مجلّه فرموده بوديد كه جوانان در اين مورد بابی اعتنايى بهفرمان پدر و مادر موجب اذيّت ايشان نشوند، آيا حالا كه اين نياز (رفتن به جبهه) بيشتر شده، بازهم همين فرمايش موردنظر است؟ و آيا بعضى جوانان اين حق رادارند كه طبق فرمان آن حضرت در باب دفاع، بدون اعتنا به نظر پدر و مادرشان اقدام به جبهه رفتن نمايند يا خير؟
ج- بستگى به نياز جبهه ها دارد و تشخيص موكول به نظر مسؤولين است.
س - اینجانب جوانى 27 ساله هستم و داراى زن و دو فرزند هستم و به تدريس دينى و قرآن در دوره راهنمائى مشغولم، ازآنجاکه اشتياق فراوانى به جبهه دارم و مادرم بهجز من سرپرستی ندارد و با رفتن من به جبهه راضى نمىشود. آيا تكليف شرعى من چيست؟ باعث تشويش و نگرانى من شده و بر دين خود ترسانم.
ج- اگر مادر از رفتن شما اذيت مىشود و رفتن به جبهه بر شما لازم و متعين نشده مراعات حال او را بنمائيد. و بستگى به نياز جبهه دارد.
س - اینجانب جوانى هفدهساله هستم و مدّت ده سال است كه مبتلابه مرض صرع هستم، با توجه به فتواى امام كه شركت در جنگ تحميلى واجب كفايى است، آيا شركت اینجانب در جبهه الزامى است؟ لازم به تذكر است كه پدرم مرا به خاطر اين بيمارى از رفتن به جبهه بازمیدارد.
ج- اگر از جهت مرض، از شركت در جبهه معذور هستيد، الزامى نداريد.
س - اینجانب تنها پسر خانواده هستم، اکنونکه تكليف شرعى شده كه به جبهه بروم، والدينم مخالفت مىكنند، البتّه ايشان معتقد به اسلام و انقلاباند، ولى چون مادرم دچار ناراحتى قلبى است مرا از رفتن منع مىكنند، آيا مجاز هستم كه بدون توجه آنان به جبهه بروم؟
ج- تا موقع كه جبهه ها نياز به نيرو دارند، شركت در جبهه واجب است و اذن والدين شرط نيست.
س - جوانى هستم بیستساله، علاقه زيادى به شركت در جنگ داشته و دارم ولى پدر و مادرم به علّت اینکه من تنها فرزند خانواده هستم، با رفتن من به جبهه مخالفت مىكنند، البتّه من مىتوانم بدون اجازه آنها و بهزور بروم ولى فكر كردم رفتن من ازنظر شرعى شايد اشكال داشته باشد و در قيامت مورد بازخواست قرار گيرم! لطفاً تكليف مرا روشن كنيد!
ج- تا موقع كه جبههها نياز به نيرو دارند، اجازه والدين شرط نيست.
س - من دكتر رفتم، پس از معاينه من، گفت: شما نمىتوانيد به جبهه برويد، در اين صورت من كه 16 ساله هستم جبهه رفتنم چگونه است؟
ج- كسى كه مريض است و قدرت و کارایی ندارد رفتن آن به جبهه واجب نيست.
س - اینجانب در كارگاهى مشغول فعالیتهای صنعتى هستم و هدفم ابتكار و كمك به صنايع كشور است و قبلاً هم طرحى درزمینهٔ استفاده از انرژى خورشيدى داشتهام كه فعلاً ناتمام مانده، آيا مصلحت اقتضا مىكند كه كارم را رها كرده و به جبههها بروم؟
ج- تا وقتیکه جبههها نياز به نيرو دارد، شركت در جبهه واجب است.
س - وظيفه كسانى كه قدرت نظامى ندارند در شرایط جنگ چيست؟
ج- مىتوانند در پشت جبهه خدماتى را كه توان آن رادارند عهدهدار شوند.
س - آيا افرادى كه در وضع كنونى جامعه مسؤوليتهاى تثبیتشده مانند مسؤوليتهاى فرهنگى در مساجد و يا انجمنهاى اسلامى و يا بسيج مستضعفين و بهطورکلی لياقت و کارایی خوبى براى تقبل مسؤولیتها در آينده دارند نسبت به صدور حكم امام مبنى بر اهميت دادن به جبهه چه وظيفهاى دارند و آيا اگر اين عمل موجب وارد آمدن ضرر جانى به والدين و يا ضرر به امرارمعاش و اقتصاد خانواده محسوب شود بازهم به قوت خود باقى است؟
ج- مادامیکه جبههها نياز به نيرو دارد حضور در جبهه واجب است و اذن والدين شرط نيست.
س - طلبهاى هستم كه در جبهه به سر مىبرم، آيا واجب است كه بمانم درحالیکه ايّام درسى شروعشده و اغلب محصلین به مدرسهها برمیگردند؟
ج- با فرض اینکه در جبهه هستيد بايد طبق مقررات جبهه عمل كنيد.
س - طبق فرمان وجوب كفائى نسبت بهشتاب جوانان به جبهه جنگ، آيا تحصيل علوم دينى ارجح است يا قتال با كفار در جبهه؟ در صورت ارجحيت رفتن به جبهه آيا اذيت پدر و مادر جايز است يا نه؟
ج- مادامیکه جبههها نياز به نيروى مادى يا معنوى دارد و از جانب مسؤولين اعلان كفايت نشده شركت در جبهه دفاع واجب و مقدم است و رضايت والدين شرط نيست و طلاب محترم علوم دينى بايد در صورت توانائى نياز معنوى و ارشادى جبههها را رفع نمايند.
س - نحن من لبنان، هاجرنا الى طلب العلم فى مدينة قم المقدسه و قد شرفنا اللّه بتقليد كم و الرّجوع اليكم، فهل الوجوب الكفائى بالذّهاب الى جبهة الحرب فى ايران ضدّ البعث الكافر، يشملنا ام لا؟
ج- ما دامت الجبهات بحاجة الى المدافعين عن الاسلام و اهله و بلادهم يجب الحضور فيها على من يقدر على القيام بهذا الواجب الدّينى من غير فرق فى ذلك بين مسلم و مسلم.
س- در كدام صورت براى شركت در جبهه بايد رضايت پدر و مادر را جلب كرد؟
ج- در مواقعى كه شركت در جبهه بر مكلف واجب نباشد و رفتن او موجب اذيت والدين گردد.
نظر شما